بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 318: وقتی همه خوبیم

نویسنده های فانتزی نویس حق دارند دائم آرامان شهر انسان ها را به چالش بکشند. چون بد جوری به چالش کشیدنی ست. وقتی زندگی به روال مطلوب پیش نمی رود، گناه حس بدمان را می اندازیم گردن روزگار. ماجرا آنجا لو می رود که همه چیز خوب پیش می رود، و پس از مدتی در کمال حیرت می بینیم که حس بد دوباره برگشت. "بد" که نمی شود گفت. یکجورهایی کلافگی. یکجور "باید یه کاری بکنم".


من زیاد در نوسان افتاده ام. خوب و بدش را پشت سر هم تجربه کردم. الان شاید بتوانم با نیمچه اعتمادی به تجربیاتم بگویم که خوبی یا بدی مهم نیست. مهم حرکت کردن است.  یعنی اگر با داشتن مشکلات، رو به جلو برویم، حالمان از کسی که رکود خسته کننده ای در روند زندگی "به ظاهر خوب"ش دارد بهتر است.  این را حداقل برای خودم با اطمینان می گویم... همه چیز خوب است. اگر هوا و فصل را فاکتور بگیریم، رفت و آمد ها بد نیست. سرم مشغول است، قهوه ام را تلخ می خورم. حرف هایم را هم با خیال راحت چاشنی طنز می زنم. کفشم برای پیاده روی سالم و راحت است و کوله ام همچنان تحمل وزن کتاب و لپتاپم را دارد. شیشه ی عینکم تمیز هست، کتاب ژول ورن را هم همیشه همراهم دارم. جیبم حداقل یک پنج هزار تومنی برای هر روز دارد، کارهایم پیش می رود. کسی حرصم را در نمی آورد، و با این حال حس بدی دارم. و می دانم که چه چیزی کم است. می دانم وقتی همه خوبیم، و مه و گرد و غبار کنار می رود، چه حقیقتی نمایان می شود. می دانم ما به دنبال تجسم تلاش هایمان هستیم. دوست داریم ایده هایمان را در مرحله ی آخر لمس کنیم، تا آخرین فاکتور آرامش هم تیک بخورد.


آنقدری زندگی کرده ام که بدانم برای رسیدن این لحظه هم صبر کنم، همانطور که برای رسیدن وضعیت کنونی ام چند سال صبر کردم. آنقدر زندگی کرده ام که بدانم زجر صبر کردن هیچ وقت تمام نمی شود، و این را هم می دانم که خود صبر کردن روزی به ثمر می نشیند. من همیشه با خودم تکرار می کنم که زندگی کردن یک هنر است. هنر تعادل، یک مهارت ظریف در تنظیم المان های متناقضی مثل هیجان و صبر، آینده نگری و واقع بینی، ماجراجویی و محافظه کاری... و حالا که روی لبه ی تیغ 25 سالگی قدم بر می دارم، می دانم که بیشتر از هر وقت به این مهارت نیاز دارم. همه چیز خوب است، و منتظرم که آخرین چیز هم خوب بشود


امضاء: خزنده ی عیوب  

نظرات 5 + ارسال نظر
نیمه سیب سقراطی یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 15:35 http://1ta414.blog.ir/

آره موافقم باهاتون ... همون دوره ای از زندگیم که کاملاً استپ کرده بودم حتی یادآوریش هنوزم برام سخته ،انقدر که اون روزا برام سخت گذشت !
آدم وقتی تو حرکت باشه از خیلی چیزا میگذره یعنی واسه جلو رفتن مجبوری از یه سری چیزا بگذری و این خوبه ! خیلی خوب ...

آره رکود دیوانه می کنه آدمو! تکرار هم همینطور

آلفا شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 06:22

نه تو به من بگو حیف نیست؟؟؟؟
نه حیف نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شده بیام کامپلیتلی واسه همین یه مورد، وبلاگمو راه اندازی کنم، میام :دی
الان صلاح نیست بیشتر اشاره کنم:دی
بهرحال یه عده ن و کلی آرزو
تورم از سر راه نیاوردیم که
گاماس گاماس

یعنی زبان قاصره... :-D چی حیفه باباجان زندگیتو بکن. چیکار به خزنده ی یه لا قبا داری؟ البته ایده ی بازگشایی وبلاگ خوب بود ولی به منظور اهداف انسان دوستانه نه بدبخت کردن بچه مردم :دی

آلفا جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 18:21

از صبح چند بار اومدم رفتم هی اینو خوندم
هی میگم یکی تو مغز این بشر نشسته کد اینارو میده این مینویسه
اصلا دلم نمیخواست یه زمان بشینم از فرم نگارش و درجه ی عرفان شهودی یه نفر از زندگیش تعریف کنم
ولی کامنتی جز این نمیطلبید این مطلب
..
ته انتظارت شیرینه پسر
اینده خیلی روشنی برات متصورم
اصلا ترغیبم میکنی یه شیطنتی اینجا علیه ت راه بندازم اینده روشنتو تکمیل کنم مادرانه :دی

شایدم نشسته و من، بی تقصیرم!
+ شیرینه... شیرینه می دونم. ولی توروخدا بذار راهمو برم مادر درونت رو کنترل کن کلی زحمت کشیدم به اینجا برسم

مهران جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 13:52 http://mehran.blogsky.com

خوبه که با همه چیز کنار میای...

تازه یاد گرفتم،‌خیلی خوبه!

مدیکو جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 13:24

١.آخرین فاکتور چیه؟
٢. ٥ تومن کم نیست؟
٣.کدوم کتاب ژول ورن؟ به چه زبونی؟
٤.شماره عینکت چنده؟
٥.ها؟
٦.یه قسمتشم بخاطر این تابستون مزخرفه، من با هوای دم کرده و خورشیدی که صاف بخوره تو مخم به اغما میرم، اصلا حیفه تابستون که تابستونه. باید پاییز تابستون میشد.اینم واسه اینکه ریتم بهم نخوره؟

1. تجسم تلاشم... کاری که به ثمر بشینه. گرهی که به دست من باز شده باشه
2. نه کافیه. برای گذران زندگی خوبه
3. From the earth to the moon. انگلیسی
4. عینک مطالعه س. نیم و بیست و پنج صدم
5. چی؟
6. صد در صد! ولی چه می شه کرد. تابستونه دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد