عبارت model-dependent realism را اولین بار هاوکینگ در کتاب grand design معرفی کرد. این عبارت در واقع حرف دل دانشمندان قرن اخیر بود،و یک جور هایی ادعای هاوکینگ مبنی بر «پایان دادن به نزاع بر سر حقیقت» هم درست به نظر می رسد. رئالیسم وابسته به مدل ادعا می کند که از آنجا که قطعیتی در باره ی شناخت واقعیت وجود ندارد، ما واقعیت را، مدلی در نظر می گیریم که آزمون خودش را پس داده و به نظر کارآمد می آید. این مدل باید: زیبا باشد (elegant) /پارامتر های قابل تغییر و متغیر اندکی داشته باشد/ مطابق با مشاهدات موجود باشد/ آینده ی آزمایشات را با جزئیات قابل قبول پیش بینی کند... همین! بعدش هم توصیف می کند که اگر چندین مدل متفاوت بر سر یک موضوع با کیفیت برابر و به طور مساوی به نتیجه ای معتبر رسیدند، ما واقعیت های چندگانه را می پذیریم! (multiple reality)
از زمان آزمایش باکی بال فاینمن و طرح نظریه ی گذشته ی چندگانه، و طرح این ادعا که «مشاهدات فعلی ما بر گذشته ی سیستم اثر می گذارد» تا الان، انسان با تمام پارادایم های ذهنی اش انگار لخت نشسته وسط یک میلیون نفر جمعیت. انقدر معذب! یاد حرف یک بنده خدایی افتادم که در نقد تکینگی گرانشی می گفت :«آخه مگه می شه؟! به عقل سلیمت رجوع کن» خب معذب بودن هم «آخه مگه می شه» به همراه دارد. ساده تر این است که همان رئالیسم خودمان را بچسبیم، و تا حد امکان از افکار لزج و بی شکل پست مدرنیسم و مشتقاتش هم پرهیز کنیم تا یک وقت بهمان سخت نگذرد. البته هیچ کسی تضمین نکرده آن نظریه ها هم معتبر هستند. ولی مساله اینجا یک چیز دیگری است. مساله اینجا attitude انسان نسبت به توسعه ی دانش بشری است. مساله، مواجهه با یک حقیقت است:«ممکن است انسان یک عمر در اشتباه باشد». و مساله، مثل همیشه، انتخاب بین راه ساده و راه درست است... برگرفته از مجموعه وراجی های نامربوط خزنده
امضاء: خزنده ی کوانتومی
نه یادم نمیاد! چی گفتم؟
خب حالا مهم هم نیست زیاد. خلاصه همین دیگه
بابا خزنده نبند دیگه اینا(بخش نظرات) رو اه.. چیه مد شده جدیدا تو وبلاگت؟!
حالا چقدم نظر می دی!
آٰره دیگه مده. یادته یه چی گفتی راجع به نظرات؟!
ای وای!
پس بیشتر سکوت میکنم رفیق... ما از اوناش نیستیم
نه اون سکوته که مال مساله ی دیگری بود و کاملا خوشایند
این فوتبالم شانس آوردیم یه ۲-۳ سالی ایران رو زیاد جدی دنبال نمی کنم. وگرنه الان یه خون خونریزی ای شده بود
خب اینجوری پس تکلیف آدمای خلاق چیه؟
من بت می گم تکلیفشون چیه. آدمای خلاق محکوم به نابودین مگه اینکه یه درصد ریزی ازشون بشه نیوتون. آدمای خلاق که حقیقت موجود رو نادیده می گیرن طبق یه اصل نانوشته تا جایی باید فشارشون داد که همه خلاقیتش، همه حرفای عجیب و خارج فضای عقلیش، از دماغ و دهنش بپاشه بیرون. حالا انتخاب اینکه گالیله باشی یا نیوتون معمولا خیلی ساده اس.
Galileo It is
ماجرا در درجه ی اول رفتار ماست. ادامه ی کار که قضاوت بقیه س یه داستان جداس!
سلام
ما ساکت و آرام نشستهایم...امیدوارم اتفاق درونی اتفاق خوبی باشد...و هست. اصولاً بعد از دربی نمیتوان ساکت و آرام نشست! ولی خب ما جنبه برد داریم سکوت میکنیم
سلام
علاقه ندارم صحبت کنم راجع به دربی
صرفا اینکه دیدم آپ شدی ذوق زده شدم، دیر تر میام و می خونم و کامنت میذارم:دی
نتم الانا قطع میشه... :)