بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 430: همه می گویند

همه گفتند: این یکی دووم نمیاره. جاش یا دیوونه خونه س یا بیمارستان و بعدش هم...

همه گفتند: این حال خوبش بیشتر از یه ماه طول نمی کشه

همه گفتند: چه عجیب که تونست بالاخره کارشناسیش رو تموم کنه

همه گفتند: می خواد کنکور مکانیک بده؟ هه هه! نکنه می خواد تک رقمی هم بگیره

همه گفتند: چرا نمیاد کنکورای آزمایشی رو بده؟ این همه پول داده

همه گفتند: این دیوونه کلا بیخیال کنکور شد؟

همه گفتند: اصن معلوم هست چیکار می کنه؟

همه گفتند: تغییر رشته؟ بدرد نمی خوره


همه همه چیز گفتند. و من داشتم می دیدم که او دوام آورد و از نو شروع کرد. حال خوبش تا همین الان طول کشید. کارشناسی اش را با هزار زحمت تمام کرد. بعد از یک ماه درگیری ذهنی تصمیم گرفت دیگر بیخیال مکانیک شود و به اقتصادی که توی ذهنش حالا آرزوها برایش پرورانده بچسبد. من دیدم درگیر شدنش را با فیلیپس، فریدمن و کینز را. من دیدم که یک هفته ای کتاب اقتصاد خرد را تمام کرد و سه هفته ای کتاب اقتصاد کلان را. من دیدم فقط ۲ هفته وقت گذاشت پای خواندن بقیه ی درسهای کنکور. و دیروز صبح به من زنگ زد و گفت: فرانک ابگنیل توی دو هفته امتحان وکالت رو پاس کرد؟... خب منم توی ۲ هفته رتبه ی ۳۲ ی اقتصاد رو گرفتم... و خنده اش را شنیدم.


همه همه چیز می گویند. به قول سی کلارک، همه می گویند نشدنیست. و بعدش می گویند شاید شدنی باشد اما ارزش ندارد، و آخرش که موفقیتت را می بینند می گویند: می دانستم می توانی! امشب می گفت که نمی خواهد به هیچ کسی بگوید که قبول شده. می خواد با معدل ۲۰ شاگرد اول بشود و وقتی داشت از اینجا می رفت، همه را صدا کند جمع کند دور هم و بهشان بگوید: یادتان بود که چه چیزها می گفتید؟


خسته نباشی سرتق! انسانهایی که پا روی تمام زجرهایشان می گذارند، قلبشان را می اندازند توی گنجه و درش را سه قفله می کنند، و طوری دنبال هدفشان می دوند که انگار یک روز بیشتر وقت ندارند، همیشه برای من قابل احترام بوده اند. مثل تو.

امضاء: دوست یک خزنده ی دیگر  

نظرات 5 + ارسال نظر
مهراد چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 03:56

مهم اینه که هدف چی باشه.

Maedeh دوشنبه 31 خرداد 1395 ساعت 18:05

این ادما جدا از اینکه بسیار بسیار قابل احترام و دوستداشتنی اند ،
اکسیر انگیزه اطرافیان هم هستند حداقل برای من اینطور بوده که هربار که با همچین ادم های کوشا و با اراده ای مواجه شدم انگیزم چند برابر شده که تلاش کنم برای رسیدن به هدفم!

میدیا یکشنبه 30 خرداد 1395 ساعت 20:31

ببین راجع به من اینجوری نمی نویسی

به وقتش

جی کوییک جمعه 28 خرداد 1395 ساعت 18:29

وجود داره بابا!وجود داره!تو گور نرفته ها!اونا که هل داده شدن اما نیفتادن!

اوکی. برای خوشحالی شما، اصن چه آدمای قوی ای بودن که هل داده شدن اما نیافتادن!
راجع به هل داده شدن آدما قضاوت نکن. یهو یه هل صدبرابر کوچیکترشو می خوری و می افتی. اونوقت می تونی از نزدیک قضاوت کنی. همه شرایطشون یکسان نیست.سرعت اولیه دست ما نیست. شاید با منفی ۱۰۰ متر بر ثانیه به دنیا اومده باشیم. ولی شتاب دستمونه. راجع به سرعت قضاوت منفی نکن وقتی شتاب مثبت ۱۰۰۰ متر بر مجذور ثانیه جلوی چشمته.

جی کوییک جمعه 28 خرداد 1395 ساعت 01:03

آدمای ناقص یخ زده برات قابل احترامن تو شرایطی که آدم کامل موفق هم وجود داره!!

مگه احترام مصرف شدنیه که صرف این یکی کردم واسه اون یکی نداشته باشم؟ تلاش کردن قابل احترامه. تلاش کسی که از نابودی بلند می شه قابل احترام تر. ناقص یخ زده منظورت همون از گور برگشته هان؟! فکر می کنم کامل تر از این داستان وجود نداشته باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد