بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 445: node درمانی و طعم خوش فوتبال دستی

- ببینید من زیاد خوشم نمی آید نبش قبر بکنم. خوشبختانه آدمی هم نیستم که حرص گذشته را زیاد بخورم. ولی این بار باید ترک عادت کنم به دو دلیل. یکی اینکه مقدمه ی حرفم هست، و دوم اینکه «این یک مورد» را باید یک کجا ثبت کنم تا بعدا اگر از من پرسیدند «پس چرا نامردی کردی در حق فلانی؟» دیگر وراجی نکنم. بهشان بگویم «بروید لطفا به وبلاگ من و روز ۴۴۵ را بخوانید تا بفهمید»...

روزی روزگاری این فلانی برگشت به من گفت که یک پروژه برای یک شرکتی هست که می شناسمشان و انجام بدهیم. گفتم بدون قرارداد کار نکنی! گفت اعتماد دارم. گفتم من و تو کم ضربه نخوردیم ها از این اعتماد ها. گفت این یکی فرق دارد گفتم  باشد! گفت که به ماشین لرنینگ نیاز دارم. تو لاجیک ماجرا را بنویس من کدش می کنم . من لاجیک ماجرا را نوشتم در نرم افزار matlab و دادم بهش، گفت که اینکه به درد نمی خورد! باید توی node.js باشد. گفتم خب چه بهتر. یادش می گیرم. یادش گرفتم و تحویلش دادم و هرچه گیر داشت می آمد سراغ من و اینطوری بود که کم کم node.js بازی شدیم برای خودمان. خلاصه که تمام سورس کد را تحویلش دادم و مطابق معمول رفت برای خودش پز داد با کد ولی مشکلی نبود. چون به قول آقای ایکس که هم دوره ای مان توی دانشگاه هست، این فلانی عادتش هست که کارهای بقیه را بگیرد و به همه بگوید من انجامش داده ام. گفتم بگذار ذوقش را بکند! از من چیزی که کم نمی شود. من پولم را نیاز دارم فقط. گذشت و هر روز گفت به من می گویند هفته ی بعد. و هفته ی بعد پرسیدم و دوباره گفت به من می گویند هفته ی بعد. بعدش هم یک حالت عصبی بودن به خودش گرفت که من رفته ام باهاشان دعوا کرده ام گفتم که پس پول ما چی شد. من هم هر دفعه گفتم باشد...

خلاصه یک روز برگشتم گفتم: فلانی یادت هست بهت گفتم از این اعتماد کردن ها به ما نیامده؟!شروع کرد چرندیات بافتن مثل همیشه و من هم نگاه «به هیچ کجایم نیست» معروف خودم را به میز دوختم و گذاشتم ببافد. آخرش هم گفتم باشد! بعدا دیدم هر روز همانجاست و دارد برایشان کار می کند. و همچنان «دنبال حق و حقوق ما» هم هست. ولی خب اینجای کار فهمیدم که در واقع اعتماد کردن به من نیامده، به او حسابی آمده. باز هم هیچ چیز نگفتم و تنها کاری که کردم این بود که دیگر کاری به کارش نداشتم. ۲-۳ باری زنگ زد و گفت بیا ببینمت. گفتم چه خبر؟ گفت هیچ. گفتم وقت ندارم ببینمت. بعدا...

حالا خلاصه اینکه من هم او را بدون سر و صدا از پروژه ای که داشتم پیگیری اش را می کردم گذاشتم کنار. از بیرون که نگاه کنیم من یک فرد شکست خورده ی مورد خیانت واقع شده هستم. ولی به قول معروف بازیکن خوب، بازیکنی هست که برود آنجا که توپ هست. بازیکن سوپراستار بازیکنی هست که برود آنجا که توپ قرار است باشد. این فلانی داستان ما بازیکن خوبی شاید بود. ولی بازیکن سوپر استاری نبود.

هدف از تعریف این مقدمه این بود که بگویم آورده ی این داستان برای من شد یاد گرفتن  node.js . تازگی ها نشسته ام به مطالعه ی پروتکل http و بالاخره بعد از مدت ها ترسم از برنامه نویسی وب ریخته شد. هر شب می نشینم پی دی اف آموزشی را باز می کنم و از آنطرف هم sublime را آتش می کنم و شروع می کنم تست کردن. بروزر را باز می کنم و می نویسم localhost:8888 و کیفش را می برم... هیچ وقت به این حرف علاقه ی خاصی نداشتم که «حتما حکمتی بوده...». من معتقدم ایده ای مثل ایده ی خدا می تواند خیلی آرامش بخش باشد، مخصوصا وقتی دست سرنوشت علیه توست، ولی هیچ وقت دوست ندارم شکست ها را به حساب کسی غیر از خودم بگذارم... اما می دانید اصلا این «حتما حکمتی بوده» از کجا آب می خورد؟ از اینجا که «هر اتفاقی» یک سری جنبه ی مثبت دارد و یکسری جنبه ی منفی. اگر جنبه منفی ها را سریع برای خودت حل کنی، آنوقت جنبه مثبت ها پررنگ می شود و تو می بینی که حتی از دل وقایع ناخوشایند هم سودی به تو رسیده. مثل همین node که بالاخره شد دریچه ی موفقیت من .


- بعد از ۴ سال فوتبال دستی بازی کردم. هنوز هم همانقدر برای خودم یک عالمه  الیت دروازه بانی و خط دفاعی فوتبال دستی به حساب می آیم. درست هست کمر و پایمان گرفت انقدر بازی کردیم. ولی به یاد ۴ سال پیش و دانشگاه و اکیپ همیشگی پلاسمان توی سالن فوتبال دستی، سری به میز فوتبال دستی زدیم و حسابی برنده شدیم. شما را نصیحت می کنم به ۲ ورزش... پینگ پونگ و فوتبال دستی. همانا که حسابی عرقتان را در می آورد، پیوند میانتان را محکم می کند و برای چند ساعت مستمر مایه ی شادی و خنده های دیوانه وارتان می شود.


امضاء: خزنده ی خط دفاع  

نظرات 1 + ارسال نظر
shima شنبه 15 آبان 1395 ساعت 16:50

badmintonam mn jdidan emtehan krdam khob bode jvb dade!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد