بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز ۴۵۵: استک اور فلو

اگر Stack overflow را نمی شناسید یا برنامه نویس نیستید یا اگر هستید دو حالت دارد... یا خدای برنامه نویسی هستید که نیازی به این وبسایت ندارید یا آنقدر noob هستید که مشکل جدی در حد مراجعه به این سایت پیدا نمی کنید. خلاصه که اگر هیچ کدام از اینها نباشید، حتما این پناهگاه نهایی بیچارگان کدنویسی را می شناسید.



یک چیزی در این حد

امضاء: خزنده ی سائل  

روز ۴۵۴: کویند د ترم

- به ویکیپدیا بگویید Wide Domain Trading را خزنده اولین بار coined the term کرد. زمانش را هم بگویید ۱۱:۰۰ صبح روز ۲۵ فوریه به وقت تهران.  اگر پرسید یعنی چه، بگویید از خانواده ی اتوماتیک تریدینگ ها بوده و در برابر High-Frequency Trading قرار می گیرد. استیل کاری اش هم خزیدن وسط یک مشت عدد برگرفته از تمام سهم های موجود هست برای رسیدن به الگوی معامله. از پاراگراف دوم هم دیگر بجای صدباره نوشتن Wide Domain Trading ، از مخفف آن یعنی WDT استفاده کنید.


- ۳ سال دیگر هم می خواهم HFT را با WDT ترکیب کنم و اسمش را بگذارم WTF. 

امضاء: خزنده ی معاملاتی  

روز ۴۵۲: مرتیکه شلخته

واقعا من برنامه نویس نبودم که git را بشناسم. وگرنه که چطور می شود یک پروژه را بدون git چرخاند؟ پروژه که هیچ... اینها شرکت را بدون git می چرخانند! اولش به بالا دستی ام گفتم: گیت استفاده نمی کنید؟

- گیت چیه؟

- ... سیستم مدیریت کد، مدیریت پروژه ... (نگاه مستمر غلیظ بدون پلک) نه؟ نمی ترسید کداتون پاک بشه؟ بخواید عوضش کنید؟ بخواید قبلی رو برگردونید؟

- نه . بریز توی فلش که پاک نشه

- چشم


و اینگونه بود که از توضیح دادن نا امید شدم و رفتم خودم یک git ریختم و یک اکانت gitlab گشودم و نشستم دیدن tutorial های لیندا. ولی خودمانیم. فکر نمی کردم انقد خوب بشود مرتب و تمیز بود! غربی ها چه کارهایی که نمی کنند.


گیت معنی یک احمق یا آدم نچسب می دهد. این نرم افزار، دستپخت جناب استاد اعظم لینوس توروالدز هست. همان کاشف قاره ی لینوکس... در وصف نام git ایشان گفته که:

"I'm an egotistical bastard, and I name all my projects after myself. First 'Linux', now 'git'."


امضاء: خزنده ی تر و تمیز  

روز 451: گلوریوس کام بک

دلیل نمی شود حالا که یونایتدی هستم از کام بک سیتی خوشم نیاید. این gut داشتن را خوشم می آید. این نا امید نشدن را. دیشب بعد ۳-۳ دیگر رفتم خوابیدم. ولی صبح وقتی ۵-۳ را دیدم حسابی این دونت گیو آپ طوری فوتبال چسبید بهم.


 


البته ته تهش موناکو قرار هست صعود کند ها! ولی خب، بگذاریم این یک ذره را هم سیتیزن ها خوش باشند... یادم رفته بود قدیم ها چطوری از فوتبال لذت می بردم. چطوری حتی پای بازی تورینو و آتلانتا هم (اگر نشان میداد) می نشستم و کیف می کردم. امروز صبح یادم آمد.


امضاء: خزنده ی فراموشکار