روز ۴۶۸: شکافتن سقف فلک

دارم نو نوار می شوم از ریز تا درشت. از الکترونیکی جات کوچک گرفته تا زندگی جات بزرگ. دارم از آن دسته آغاز هایی را حس می کنم که ما به ازای خارجی ندارند ولی از درون اتفاق می افتند و آدم می گوید: بیا نو بشویم. احساس می کنم این خزنده بودن هم شاید یکجایی باید تمام بشود. حداقل توی این قالب. قالبی که ۱۷ آبان سال ۱۳۹۱ شروع شد و یکجایی همین حوالی می خواهد تمام بشود.

اینجا را نگه می دارم شاید برای ۲-۳ سال دیگر، وقتی فرق سر تا نوک پا تغییر کرده ام. شاید برای وقتی که رسیده م به همه ی آن چیزهایی که ۵ سال تمام راجع بهشان اینجا صحبت می کردم. یک اثبات به خود خزنده ام نیاز دارم. برای همین اینجا را نمی بندم، برای نوشتن آن یکدانه پستی که همه چیز را اثبات می کند. شاید بعدش موقع تمام کردن این فصل حاشیه ای از زندگی ام باشد.

پس فعلا ای خزنده. تا بعد...

امضاء: خزنده ی قدیمی  

نظرات 3 + ارسال نظر
شیما چهارشنبه 11 مهر 1397 ساعت 22:58

باور کن من هنوز به امید اینکه دوباره شروع کرده باشی اینجا رو چک میکنم!

شیما سه‌شنبه 16 آبان 1396 ساعت 00:19

از یه زمانی به بعد فقط وقتایی اینجا رو میخوندم که به گذشته خودم برمیگشتم. و اینجا یه گذشته زنده بود برای من حتی اگر تاریخ امروز پای نوشته هات بود. اینجا رو و تو رو خیلی دوست دارم خزنده. نمیگم بزودی ولی دلم میخواد دوباره به گذشته برگردی. اصلا از این روزا خوشم نمیاد.

مهرداد شنبه 29 مهر 1396 ساعت 11:25 http://ketabnameh.blogsky.com

خزنده خزنده است .حال در هر قالبی .
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد