بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز ۴۴۰: Pokemon GO و مساله ی تنازع بقا

تنازع بقا. [ ت َ زُ ع ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از اصول نظریه ٔ داروین و پیروان او، وجود تنازع بقا در دنیای موجودات زنده است و آن عبارت از قبول وجود یک کشمکش دائم میان موجودات زنده می باشد که به انتخاب انسب منجر می گردد. آقای دکتر سیاسی آرد: ... نظر کلی آنها (داروین و پیروان او) درباب تغییر شکل موجودات روی دو اصل بزرگ «تنازع بقا» و «انتخاب انسب » قرار دارد و خلاصه این است که افراد یک خانواده از همه حیث با هم مساوی نیستند بلکه بعضی از آنها تصادفاً نسبت به دیگران دارای مزیت یا مزایایی می شوند که در تنازع بقا کامیابی آنهارا تضمین می کند در صورتی که فقدان آن در افراد دیگرسبب مغلوبیت و از میان رفتن آنها می گردد.
لغت نامه دهخدا- وبسایت واژه یاب

و این داستانیست که همچنان ادامه دارد. اگر در قلمروی طبیعت بکر و وحشی،، کم آبی، یخبندان، شکارچیان شب، طوفان شن، درختانی با شاخه های مرتفع و امثالهم بوده اند که زمین مسابقه را برای انواع حیوانات فراهم می کردند، اکنون ظهور دستان انتخابگر طبیعت را می توان در پدیده هایی مثل Pokemon GO دید!


پدیده ی شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و ...، یا بازی های آنلاین گروهی مانند World of Warcraft، Clash of clans یا به تازگی pokemon GO از زاویه های مختلف دید قابل بررسی هستند. می توان از نظر روانشناختی و تاثیر این نوع ارتباطات مجازی روی افراد بحث کرد، و حسی از قدرت و پیروزی ناشی از فالوئر های بیشتر، لایک بیشتر، تصاحب روستاهای بیشتر، دراگون های بیشتر یا level بالاتر بدست می آید. می توان از نظر جامعه شناسی هم به مساله نگاه کرد و تاثیری که این نوع ارتباطات بر نظام های مختلف اجتماعی دارد. اما پیش از تمام اینها، وارکرفت، کلش آو کلنز و پوکمون من را به یاد تنازع بقا می اندازد و پیش خودم فکر می کنم: خوشبختانه انگار شانس بیشتری برای زنده ماندن دارم!

بازی پوکمون گو آنقدر سریع اثرش را گذاشته که پیش از آنکه پایش درست و حسابی به ایران باز شود، ویدیو های عجیب و دیوانه واری از بازی کننده های آن در آمریکا به دست ما رسیده است. به فاصله ی کمتر از چند ماه، حالا آنقدر معتاد این بازی شده اند که می توانید با یک سرچ چند ثانیه ای، انواع و اقسام ویدیو را با مضمون «ورود یک پلیر پوکمون گو به محوطه ی کاخ سفید به دنبال پیدا کردن پوکمون ها»، «افتادن یک پلیر پوکمون گو در آب»، «دستگیری چند پلیر توسط پلیس به علت نقض حریم شخصی و ورود به خانه ی دیگران» و ... پیدا کنید. این وضعیت درست مثل همان آدمهای چاق خوشحال انیمیشن Wall-E با عینک VR روی چشمشان هست. نمی دانم یادتان هست یا نه ولی یک زمانی بازی اینترنتی مجازی second life شروع به کار کرد، جایی که در آن شما بعد از ساختن یک آواتار، یک زندگی نو شروع می کنید، کاری که می خواهید پیدا می کنید، حتما زمانی از روز را به آن کار می گذرانید، ماشین دلخواهتان را می خرید و حتی در آن فضا با یک فرد واقعی ازدواج می کنید! فیدبک اطرافیانم را کامل به یاد دارم، و البته نظر خودم در مورد این دنیای مجازی را. فکر می کردیم چقدر مسخره ست و چقدر مضحک است اگر یک نفر بخواهد بر روی یک زندگی دوم، وقت بگذارد. ولی حالا بعد از گذشت حدود ۲۰ سال، انگار اوضاع برعکس شده و باید بگوییم: چقدر مسخره ست که کسی روی زندگی واقعی اش وقت بگذارد و در محیط بازی های کلش و پوکمون تلاشش را نکند تا برنده باشد.


مساله درست همین حس قدرت پلیر های این بازی هاست. بخدا فکر نمی کنم آنقدری که پلیر های کلش آو کلنز از تصاحب base های مختلف خوشحال می شوند، خشایارشاه از فتح رومن امپایر خوشحال شده باشد. این حس رضایت از پیروزی جالبناک ترین بخش این بازیهاست و درست همین بخش هست که من را به یاد همان تنازع بقای فوق الذکر می اندازد. حالا شما با جمعیتی میلیونی (خیلیییییی میلیونی) رقیب هستید که هر روز در کلش روستاهای بیشتر را غصب می کنند و در پوکمون گو پوکمون های بیشتری پیدا می کنند و در کوییز آو کینگز مسابقه های بیشتری را برنده می شوند و در ورلد آو وارکرفت، mount خوشگل تر و شاهانه تری دارند و با این اچیومنت ها هر روز راضی تر از دیروز هستند. فکر می کنم در این شرایط موفقیت در دنیای واقعی خودمان، به مراتب ساده تر از ranking یک شدن در یکی از این بازی هاست!


نمی دانم، شاید در آینده ای نه چندان دور که ما به جای غذا خوردن، یک سرم همیشه به خودمان وصل می کردیم و به جای سوار ماشین و هواپیما شدن از این نقطه به آن نقطه تله پورت می کردیم، به قدرت در یکی از این دنیاهای مجازی هم به منزله ی قدرت و پول بیشتر بود. آنوقت کسانی که زیاد در این فضاها ولچرخی نمی کردند باید دمشان را بگذارند روی کولشان و فرار کنند سمت جنگلی، کویری... ولی تا آن زمان، باید بهتان بگویم که تا زامبی ها حواسشان به گوشی تلفنشان هست، سریعتر تلاش کن، چرا که این روزا بهترین موقعیت برای «کسی» شدن است. از دستش نده.

امضاء: خزنده ی بی رقیب  

نظرات 4 + ارسال نظر
fool سه‌شنبه 5 مرداد 1395 ساعت 09:34 http://thefool.ir

جالبه. البته این موضوع یکم بگیر نگیر داره ها. مثلا به خاطر تحریم ما تا درصد خیلی خیلی زیادی از محیط بازیای آنلاین دوریم. جوری که سیستم هایی مثل استیم عملا برای ما کار نمی کنه. در صورتی که تو کشور های دیگه کلی کاربر داره. حالا اگه بخوایم رو حساب حرف تو به جامعه نگاه کنیم، الان ایران باید یه کشور س.پر پیشرفته بود دیگه. چون وقت خیلی زیادی رو به خاطر محروم بودن از محیط آنلاین بدست آوردیم. ولی خب اینجوری نیست. به نظرم این بیشتر به فرهنگ غالب یه جامعه برمیگرده. بیشت ماها همیشه منتظر یه فرصت هستیم که کار نکنیم. پس چه کل روز رو وقت داشته باشیم، چه کل روز رو مشغول بازی باشیم، زیاد توفیقی نمی کنه ظاهرا.

ماجرای بازیهای آنلاین فقط یه بخشی از ماجرا هستن آخه. یعنی بهتر بگم، یه نمونه. حرف کلی من این بود که خودآگاه یا ناخودآگاه توی این دوره از زمان انگار کارخونه ی احمق سازی راه انداخته ن! به قول آلتربریج They told you what you should be, they sell you the plastic dreams

آناهیتا دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 22:36

من به عنوان کسی که گهگاهی به بازی های اینترنتی خیلی اعتیاد پیدا میکردم وقتی به این قضیه نگاه میکنم میبینم همه ی اینا چیزی نیس جز برای سرگرم کردن.
شخص خاصی مد نظرم نیس و توهم توطئه و اینام ندارم،
ولی خب تاریخ نشون داده که وقتی سر ملت رو به یه چیزی_ هرچی، از مذهب گرفته تا خرافات و حالا هم که تکنولوژی و اینا_ گرم کنی راحتتر میشه کنترلشون کرد.
چون واقعا یه سری ازینا کااملا از حالت سرگرمی خارج شدن و رسمن به کار و زندگی طرف تبدیل شدن، مخصوصا اینکه همونطور ک گفتی از ویژگی "خودبرتری" و تلاش برای بهترین بودن و خصوصیات دیگه ای که تو ذات انسان هست استفاده میکنن

در ساده ترین سطح تفسیر، ما عملا داریم با این بازیا وقتمون رو می فروشیم و پولش رو می ریزیم توی جیب سهامدارای شرکت صاحب بازی. باز گیم کنسولای درست حسابی یه شرافتی دارن واسه خودشون آدم روش می شه برای اوقات فراغت هر سه چهار ماه یه بار به یک کدومشون معتاد شه. ولی دیگه این بازی های ۲۴ ساعته خیلی بوی حماقت می دن!

یوکتو :) دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 02:28 http://yukto.blog.ir

من فکر میکردم کلش بیهوده ترین بازی دنیاست تا اینکه با این مواجه شدم :/
هرچند کارتونشو خییلی دوست داشتم!

fool جمعه 1 مرداد 1395 ساعت 23:40 http://thefool.ir

خزنده، جالب بود تحلیلت ولی من درست نفهمیدم ارتباطش رو با داروین. منظورت این بود که ما برای بقا تو دنیای جدید باید بیشتر داخل این داستانا بشیم؟

ارتباطش اینه که الان دسته ای از موجودات درگیر این بازیا شده ن و وقت پیشرفت ندارن. پس هرکی معتادشون نشه برنده س! مثلا الان معتاد نشدن به این بازیا به مثابه پشم داشتن در قطب شماله بقیه می میرن تو زنده می مونی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد