روز ارایه، بازخورد ها را میخواندم. آن وسط صریح تر از همه یکی نوشته بود "خیلی طولانی صحبت میکنی". قبلتر هم از یکی دو نفر دیگر شنیده بودم که وقتی 5 کلمه نیاز هست 2 دقیقه کش میدهم حرف را. این بار ولی خیلی ماندگار تر نقد آن بی نام ماند توی ذهنم. یکی از دلایلش مثلا این هست که فرض می کنم باید تمام مقدمه و موخره و فرضیات و ترمینولوژی و غیره را شرح دهم تا سوء تفاهم پیش نیاید. عادت بدی هم نیست به خودی خود. ولی ایجاز و اختصار هم هنری هست که باید آموخت. مثل الان که حرفم را زدم و دیگر اینجا باید تمامش کنم.
سلام بر خزنده
این از آن کارهای سخت است
من سعی میکنم اساساً در آن شرایطی که درازگویی ناراحتکننده است ساکت بمانم
سلام بر میله.
در موارد شخصی صد در صد موافق رویکرد شما هستم! اصلا لذت حرف زدن به پرحرفیشه. ولی خب در زمینه ی کاری، سکوت خیلی کارساز نیست. یاد اون کاریکاتور افتادم که فضانورد به مرکز فضایی میگه "مشکل پیش اومده"، مرکز می پرسه "مشکلت چیه؟" و فضانورد میگه "اگه برات مهم بود خودت می فهمیدی"