بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز ۴۵۹: چنین گفت خزنده

- که زندگی ما به دو بخش تقریبا مساوی تقسیم می شود: بخش اول در حال آدم شناسی هستیم، و بخش دوم در حال پیاده سازی شناخت کسب شده در زندگی... این بخش دوم فقط یک کمی دیر راه می افتد.


- دارم آدم شناسی می کنم این روزها... فالس پازیتیو که زیاد تجربه کرده ام. امیدوارم فالس نگتیو در کار نباشد.


- حالا که بحث کانفیوژن ماتریکس شد، بگویم که  یک ترو پازیتیو حسابی دلم را به همه چیز خوش کرده. مخلصیم ترو پازیتیو جان!


- یک بهشتی کشف کرده ام... اثراتش را یک هفته بعد اینجا معرفی می کنم. لذتی دارد که نگو. ترو پازیتیو جان، «۷» حرف دارد. آخرش هم «ه». خوبت شد؟!


- خزنده را جان به جان کنی مبهم می نویسد. اصلا بلانسبت دیوانه ای که باز هم داری خط به خط می خوانی و می خوانی. خزنده دوست دارد فقط یکی دو نفر حرفش را متوجه بشوند. خزنده سادیسم دارد. خزنده عامل اتلاف زمان است.


- مرض وسواس وال پیپر گرفته ام... الان از این استفاده می کنم: بروید حالش را ببرید


امضاء: خزنده ی نت نویس  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد