بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز ۵۲۷: پیشنهاد های بیل

۱۰ دقیقه ای به مصاحبه ام با دانشجوی مسترز برای پروژه ی جدید مونده بود، نه وقت داشتم کارم رو ادامه بدم، نه حوصله داشتم ۱۰ دقیقه زل بزنم به مانیتور. تازگی ها در راستای تهذیب نفس دوره ای که هر چند ماه یکبار آتیشش به جونم می افته، تمام بازی های گوشیم رو پاک کردم و دیگه توی اوقات فراغت توی 9gag ول نمی چرخم. عوضش کلمات زبانم رو دوره می کنم، و یه چرخی توی لینکدین و مقاله ی مردم می زنم. اگه یک ساعت وقت داشته باشم کیندل رو برمیدارم و ادامه ی کتابهامو می خونم... خلاصه که کلمه ی تازه ای برای مرور کردن نداشتم و ۱۰ دقیقه به هیچ درد دیگه ای نمی خورد برای همین نتفلیکس رو باز کردم و ادامه ی مستند inside Bill's brain رو پلی کردم. یکی از صحنه های مستند، منشی بیل گیتس کتابهای مسافرتش رو داره دونه دونه می ندازه توی کیف. کتابهایی که همیشه همراه گیتس هست:


Measure what matters/ The Vaccine race/ Haiti Prioritizes/ Blockchain Revolution/ Strength in Stillness/ Inventions that Changed the World/ How to make a mind/ Fundamentals of Deeplearning/ Quantum Mechanics and Algorithms/ The Book of Why/ Bad Blood/ Life 3.0/ Educated/ To be a Machine/ The Perfect Weapon/ Elastic



فوران احساس غبطه، انگیزه، تعجب، آرامش، لذت... فهمیدم حداقل یک ذهن سالم توی این دنیا هست که به Blockchain و DeepLearning و Quantum Mechanics و the Book of Why همزمان علاقه داشته باشه.

روز ۵۲۶: هفته ی اول

هفته ی اول قرنطینه تا اینجا خوب پیش رفته. چند روز اول که سعی داشتیم عادت کنیم به ویدیو کنفرانس و سر و صدای همسایه که توی دوران قرنطینه هم هنوز بیخیال ساخت و ساز نشده. پنج شنبه ی هفته ی پیش سوپروایزر اعلام کرد که یک مینی پروژه ی فوری فوتی مربوط به کرونا رو از بیمارستان x مونیخ دریافت کرده که یک هفته بیشتر برای آماده سازیش وقت نداریم. آخر هفته م گذشت به خوندن مقاله و غیره بلکه برای چند روز دیگه که دیتای بیمارها دستمون میرسه آماده ی پروژه باشیم. در این مدت یک مقدار بیشتر با «اتیولوژی» و «اپیدمیولوژی» کرونا آشنا شدم. اتیولوژی یعنی اینکه ویروس چه بلایی سرتون ممکنه بیاره که دار فانی را وداع گویید. اپیدمیولوژی هم مربوط میشه به همین اطلاعات کانال های تلگرامی که همه ماشا... استادش هستن، اینکه گروه های در خطر چه کسایی هستن، از چه راهی منتقل میشه، چقدر نرخ مرگ و میر داره و غیره. حتی به ذهنم رسید که تلفن شهین خانوم و منصور آقای فامیل و حاج مشدعلی رو بگیرم ازشون اطلاعات بگیرم، ولی نمی خواستم مزاحم وقتشون بشم. برای همین بسنده کردم به مقاله های WHO و پراگرس ریپورت بیمارستان های چینی... امروز قرار جلسه ی دوم داشتیم و یکی از همگروهی ها اعلام ناخوش احوالی کرد و از اونجایی که ۱ نفر معادل ۳۳.۳۳٪ از افراد گروه هست، جلسه کنسل شد. فعلا که آنلاین نشده، منتظریم ببینیم ناخوش احوالیش ز چه روی بوده.


فلذا تا قبل از این ۳-۴ روز اضطراری مشغول خوندن «وداع با اسلحه» ی همینگوی بودم که روند مطالعه م قطع شد، تا دیشب که ماه بانو چند صفحه ای از خاطرات گیشا برامون خوند. امشب شروع می کنم ادامه ی وداع با اسلحه رو خوندن. نباید این روند مطالعه م قطع بشه... یک توصیه برای کسایی که زبانی هست که دوست دارن یاد بگیرن و کم و بیش هم سراغش رفتن و این مدت قرنطینه هم وقت آزاد دارن. تجربه ی نصفه و نیمه فرانسوی خوندن گذشته و آلمانی خوندن حال حاضر به من ثابت کرد که اولین مانع سر راه یادگیری دایره ی لغات هست. اگرچه همه وحشت گرامر دارن. این چند روز اپلیکیشن reword رو برای سه تا زبان آلمانی-فرانسوی-اسپانیایی نصب کردم و خوبی از خودتون نباشه مشغول یادگرفتنشون هستم. اپلیکیشن خوبیه. بهش یک سر بزنید.