بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 266: دست از سر خدا بردارید!

"اخلاق باور" به عنوان یک ارزش طرفداران زیادی دارد؛ صد البته لایق طرفدارانش هم هست. "اخلاق باور" یعنی همان حرفی که کلیفورد زد "همیشه، همه جا، و برای هرکس خطاست که بر اساس قرائن ناکافی به چیزی معتقد شود" . این یعنی در برابر اعتقاداتمان خودمان را مسئول بدانیم. قبل از اینکه به صحت گزاره ی A باور داشته باشیم آنقدر زیر لگد انتقاد بگیریمش که باورمان بشود این گزاره صحت دارد. البته پوپر رحمت الله علیه هم آن وسط ها حرف بدی نزد که "یک گزاره ی صحیح، گزاره ای است که فعلا مثال نقضی برایش پیدا نشده است" . با در نظر گرفتن این موضوع بالاخره به A اعتقاد پیدا می کنیم. بعدش هم باید همیشه A را در معرض انتقادات دردناک و ناجوانمردانه ی دیگران قرار بدهیم تا بالاخره بفهمیم که "به چه چیزی اعتقاد داریم"


باور، یا اعتقاد به "وجود خدا" از آن جهت که با گزاره ای نا آزمودنی طرف هستیم، بی معناست. من فکر می کنم اگر بگوییم "ایمان" داشتن، بهتر باشد. ایمان، یک جور سرسپردگی در دلش دارد، چیزی که من اصلا ازش خوشم نمی آید، ولی دلیل نمی شود واقعا به درد بقیه هم نخورد یا بقیه هم از آن بدشان بیاید. اتفاقا مزیت همین سرسپردگی نسبت به باور داشتن به وجود خدا این است که دیگر دنبال بحث های عقلی اثبات وجود خدا نمی رویم. من سورن کیرکگور را دوست دارم که گفت: آقا جان یک استخر روبرویت هست و کسی هم چراغ را برایت روشن نمی کند تا ببینی تویش آب هست یا نه. یا اعتماد کن و بپر، یا برای همیشه در شک باقی بمان...


از نظر من کسی که دائم از دلایل وجود خدا حرف می زند، بیشتر از کسی که به نگرش رایج ادیان بین النهرینی به خدا هیچ اعتقادی ندارد، یعنی خدای متشخص، در وجود خدا شک دارد. فکر می کنم این حرص و ولع بحث در این باره باید برای خاموش کردن آتش بلاتکلیفی اش باشد. درست است که ایمان به خدا یک امر مستمر و همیشه برقرار است، ولی باور به وجود خدا، باید یکبار تا اطلاع ثانوی باشد


از من گفتن، که این بحث ها از دید یک کازمولوژیست خیلی مضحک است. او مفهوم "خدای رخنه پوش" را که برچسبی است بر روی تمام شکاف های علمی، کنار زده است و با دست خالی به کشف حقیقت رفته. حداقل اگر می خواهید بحث کنید، با کسی بحث کنید که وقت اضافه برای بازی بی نهایت با واژه ی "خدا" دارد. و زمانی بحث کنید که خودتان هم حال و حوصله اش را دارید. چون این بحث ها چیزی بیشتر از یک تفریح ساده نیست. اگر فکر می کنید قرار است با این بحث ها گره ای از باور هایتان باز بشود، یک کم بیشتر با خودتان تامل کنید




امضاء: خزنده ی نئو آتئیست  

نظرات 3 + ارسال نظر
ابری جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 18:00

سلام جناب خزنده.
منو که از دبستان گرفتن انداختن تو آب استخر بلکه شنا یاد بگیریم ولی از دبستان تا دبیرستان کم کم خودمو کشیدم بیرون از استخر یک خورده هم کنارش سرگردون بودم تا اینکه راهمو گرفتم رفتم. منم فکر میکنم هرکی باید عقیدشو واسه خودش نگه داره ولی یه خریتی کردم وقتی رفیقم بحث شروع کرد بجای طفره رفتن بحث کردم. آخرشم رفیقم شد رفیق سابقم.

ما رو همه اولای عمر یه دور آب دادن!

مگهان جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 00:59

خب من از اونجایی که هرگز حاضر نیست تو شک باشم خودمو رها کردم و پریدم تو استخر و حتی اگه آبی نباشه ایمان و باور من اینه که هست !

واسه همینم وقتی توش شنا می کنم لذت می برم و مدام وجود آب رو حس می کنم .
شک همیشه با نا آرومی همراهه ! خوشحالم که دل ریسک کنی دارم!

+ نمی دونم از کجا اومدین تو وبلاگم ولی خب یه خوندنی به خوندنی های مورد علاقه م اضافه شده و این خیلی حالمو خوب می کنه. مچکر!

شک به خودی خود همیشه همراه آدم هست. ولی در مورد بعضی از مسائل خاص باید یه جا تصمیم گرفت رومی رومی، یا زنگی زنگی. کار درست در مورد خدای متشخص ریش سفید مهربون هم همینه. یا مثل شما با تمام وجود بپذیریش یا دیگه بهش فکر هم نکنی

+ امیدوارم از این گفتگوها، نوشتن و خوندن و مباحثه ها همه استفاده و لذت ببریم!

جانی پنج‌شنبه 21 خرداد 1394 ساعت 10:07 http://johny.blogsky.com/

راستشو بخوای من حتی بحث در باره اینکه بحث در باره خداباوری مفیده یا نه رو اتلاف وقت و انرژی میدونم.
به قول رفیقم: الششششششش کــــــــــــــــــــــــــن! (همون ولش کن خودمون با کش دادن برخی واج ها و اعلال واو اول به قصد تحقیر موضوع مورد بحث)

والاا الشش! عقاید هرکس باس خودش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد