بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 277: من ِ گناهکار

جناب پاسکال به امثال من که به زندگی پس از مرگ اعتقاد نداریم می گوید: اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، من بُرده ام و تو باخته ای. اگر هم وجود نداشته باشد، تو بُرده ای ولی من هم نباخته ام... این دفع خطر احتمالی یا Pascal's wager را دیندار ها خیلی دوست دارند. توی روی امثال من هم خیلی کوبیده اند! حالا درست است که یک بحث کوتاه بر پایه ی استدلال برای رد شرطیه ی پاسکال کافی است، ولی شاید بد نباشد یک چرتکه بیاندازم ببینم اگر زندگی بعد از مرگ واقعا وجود داشته باشد، جای من در کدام طبقه ی دوزخ دانته هست. برای معیار هم 7 گناه کبیره ی معروف را به عنوان نقطه ی اشتراک مذاهب پر طرفدار قبول می کنم. چقدرر من ماهم!




  
1- Luxuria - Lust: خدا مرگ بدهد! فعلا هر گناهی داشته باشم شهوت را ندارم. جناب آزمودیس خان، شرمنده، گرفتار تو یکی نیستم!
- نمره 5/5

2- Gula - Gluttony: راستش این یک مورد را یکمی شک دارم. تعریف شکم پرستی یک کمی مبهم است. خب من غذاهای مورد علاقه خیلی دارم! هیچ وقت هم اعتقادی به رژیم ندارم. ولی فعلا می توانم نوک انگشتهای پایم را بدون خم شدن ببینم. الان هم به احترام اعضای خانواده که روزه می گیرند من ناهارم را با یک بیسکوئیت جمع می کنم... خب، این یعنی اوضاعم زیاد بد نیست. هست؟ حالا آقای بل زباب بگو ببینم نمره ی من چقدر است؟
- نمره 3/5

3- Avaritia - Greed: به دیکشنری مریام وبستر اعتماد می کنم و حرص و طمع را ناظر به دارایی مادی، قدرت و غذا فرض می کنم، نه چیز دیگر. تکلیف غذا که آن بالا معلوم شد. قدرت را هم همین الان می گذارم کنار. چون من از قدرت متنفرم! در مورد دارایی های مادی باز هم شک دارم... خب من هم خیلی دوست دارم لامبورگینی اورکانم را توی حیاط ویلای جزایر هاوایی ام پارک کنم. ولی تا آنجا که می دانم زیاد حرص پول نمی زنم. مامُن باید بیشتر از اینها رویم کار کند
- نمره 4/5

4- Acedia/Sloth: انصافا بیست روز می شود که هر روز برای کارم روزی 10 کیلومتر کمتر پیاده روی نمی کنم. حالا تنبلی به کجای من می خورد؟ منی که صفت معتاد به کار را یدک می کشم نباید از بابت بلفگور نگرانی ای داشته باشم
- نمره 5/5

5- Ira/Wrath: خب این یکی بستگی به این دارد که روز قیامت چه کسی بیاید علیه من شهادت بدهد! من در مقایسه با کسی مثل پدرم که هر 3 سال یکبار اخم می کند، آدم نسبتا عصبی ای به حساب می آیم که بعضی وقتها اختیار زبانش را از دست می دهد. ولی اگر شانس بیاورم و دوستانم سر دادگاه الهی حاضر بشوند، من آدمی هستم که بهش سیلی بزنی، طرف دیگر صورتش را می آورد جلو! یعنی در حد "حماقت". اما خودم بخواهم قضاوت کنم، چندان راضی نیستم. درست است که هر اتفاقی بیافتد داد نمی زنم و صدایم بالا نمی رود. ولی بعضی وقتها در عصبانیت، بد نیش و کنایه می زنم. جناب شیطان، فکر کنم دو نمره ام در گروی تو مانده
- نمره 3/5

6- Invidia/Envy: نه خدایی! من آدم حسودی نیستم. شاید حسرت از دست رفته هایم را بخورم و گاهی وقتها دست بقیه ببینمشان. البته من نگاهی انتقادی به برخی از سبک های زندگی تجملاتی دارم. خلاصه ی حرفم هم این است که بعضی از پولدارها دیگر هیچ کاری به دور و برشان ندارند، مصرف می کنند و هیچ سودی هم نمی رسانند. البته "بعضی" از آنها. حالا برای اینکه لویاتان که چند پست قبلی ذکر خیرش بود، از دست من ناراحت نشود، یک نمره بهش می دهم
- نمره 4/5

7- Superbia/Pride: از قدیم گفته اند که یک بار جستی ملخک...! من یک کمی توی غول آخر مرحله گیر کرده ام. یعنی تا خواستم شیرجه بزنم توی بغل حوریان بهشتی و نهر های روان شیر و عسل، لوسیفر پرید و مچ پایم را گرفت. راستش از من بپرسید می گویم اسم عقاید من "غرور" نیست. احساس می کنم احساسم در مورد آدمها درست است، و باید بهتر از اینها باشند و بیشتر تلاش کنند و به فکر خیلی چیز ها باشند که نیستند. اما حالا که فکرش را می کنم می بینم کمتر به خودم گیر داده ام. اگر از نظر رفتارگرایی به من نگاه کنید، خروجی "غرور" را احتمالا رصد می کنید، حالا مهم نیست نیت من چه باشد. در هر صورت فکر می کنم در این یک مورد شاید باید بیشتر به خودم برسم. شاید این نمره های بالایی که در شش مورد قبل به خودم دادم یکی از نشانه های غرور باشد!
- نمره 2/5

خب. حالا آقای پاسکال. شما چرتکه ات را بردار و بگو جای من با نمره ی 3.71 از 5 در این شرط بندی برد-باخت کجاست؟

امضاء: خزنده ی برزخی  

نظرات 18 + ارسال نظر
برنا دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 13:08 http://Www.newday2014.blogsky.com

آقا من ریاضیدان نیستم....(اما اعتراف میکنم که دوست دارم ریاضیدان و خیلی چیز دیگه دان باشم) صنایعی هستم (Operation Research) ارشد،اما از در دوران لیسانس جزو تیم مسابقه ریاضی دانشگاه بودم البته لیسانس دو رشته ای (بهتره بگیم دو گرایشه ای) بودم، ریاضی کاربردی با گریش کامپیوتر و صنایع....(هرچند که دانشگاه بودجه تهیه بلیط برای رفتن به مسابقه رو تامین نکرد و ما عملا در مسابقه شرکت نکردیم!!! فقط در مسابقه انتخابی تیم شرکت کردم که انتخاب شدم)
البته مرحوم رضا صادقی (برنده طلای ریاضی جهان) و مریم میرزاخانی هم اون زمان تشریف داشتند...هرچند که ما در مقابل اونها حرفی برای گفتن نداشتیم.
الان از اون همه درس فقط همون اسامی یادم میاد...

اوه ... چه اسامی سنگینی!
والا اگه شما با این تلاش اسمت ریاضی دان نیست، پس منم مهندس نیستم کارگرم. والا. دانشگاه فقط خوردیم و خوابیدیم. حالا باید زورشو ده برابر توی ارشد بزنم

یوسف شنبه 6 تیر 1394 ساعت 18:50 http://singinginthewind.blogsky.com/

خدای من آنالیز حقیقی، مفاهیم توپولوژی ... باورم نمیشه خزنده... دارم خواب می بینم؟ یعنی بالاخره یه جا پیدا شد که به جز من ، دو نفر دیگه هم از اینا خوششون بیاد

البته من دوس دارم یاد بگیرم، هنوز هیچی بلد نیستم. هنوز توپولوژی مانکرز رو هم نخوندم، من یه « ریاضی ندان » هستم !

روز شانسته رفیق :-D

برنا شنبه 6 تیر 1394 ساعت 13:28 http://Www.newday2014.blogsky.com

یا حضرت گودل!!!!
ببین من یاد هیلبرت و باناخ و کتگوری بئر و دنباله و سری و نامساوی مثلثی و فضاهای همبند و کنترل بهینه و کنترل خطی و سیملکس و شبکه و حمل و نقل و نظریه زبانها و ماشینها و سیستم عامل و ساختمانهای گسسته و ترکیبیات و گراف تئوری و شرایط بهینگی کوهان تاکر KKT افتادم.
قعر جهنمم احتمالا

چرا؟؟!! :))
آقا یه رفیق ریاضیدان دیگه داریم راست کار همید جان خودم. بی افتید به جون هم ریاضی رو اکسپند کنید. آقای یوسفه. لینکش هست توی وبلاگ

یوسف شنبه 6 تیر 1394 ساعت 03:35 http://singinginthewind.blogsky.com/

من میخواستم اولین ایرانی باشم که فیلدز میگیره که خوشبختانه خانم میرزاخانی زودتر از من گرفتن. حالا میخوام دومین ایرانی باشم که فیلدز مدال میگیره. البته واسه مسأله هزاره هم خواب دیدما! میخوام یا P=NP رو حل کنم یا فرض ریمان رو
اینطوری هم اون یه میلیون دلار موسسه کلی رو می‌گیرم و هم فیلدز مدال بهم میدن، مث اون گریگوری پرلمان هم خل و چل نیستم که جایزه رو رد کنم!

حالا یعنی من نزدیکترم به جهنم ؟؟ ولی جای بدی نیستا، برتراند راسل و گودل و رفقا اونجان فک کنم همه شون ...

لفظش رو دیگه اومدی. من که منتظرم! ببینم شما زودتر جایزه رو می گیری یا من زودتر رئیس شرکت boston dynamics می شم

یوسف جمعه 5 تیر 1394 ساعت 23:37 http://singinginthewind.blogsky.com/

یه چی بگم به خنگولیت من بخندی ؟؟؟ من همش با خودم میگم چرا همه نمراتش نیم داره، مثلا 2 و نیم ، یا 3 و نیم و ...
الان متوجه شدم که منظور 2 از 5 می باشد
به نظرت امیدی به خوب شدن من هست ؟؟
و بنابراین باید دوباره نمره م رو حساب کنم :
2
4
3
1
3
4
3
میانگین میشه 2.71

اشکال نداره این سوتیا نشانه های نبوغه. امیدوار شدم به فیلدز گرفتنت.

راستی جدی جدی، مرد مردونه. به جایزه ی فیلدز فکر کردی؟ اگه نه، چرا؟! با ذکر مثال توضیح دهید

آویشن جمعه 5 تیر 1394 ساعت 22:30 http://dittany.blogsky.com

آره.اونو یادم رفته بود

خیلی باحاله

آویشن جمعه 5 تیر 1394 ساعت 18:10

میدونم شوخی بود.
ولی نمیدونم هر وقت اسم پاسکال میاد وسط یاد فشارسنج میوفتم

من یاد جوک قایم موشک بازی انیشتین و نیوتون می افتم

آویشن جمعه 5 تیر 1394 ساعت 02:19

چراراتفاقا خوبه که پاسکال حرفشو زده.حتی اگه من موافق یا مخالفش باشم.
اینکه فکرشو آزاد کرده و مثل خیلی آدمها که الان فکرشون تو قفس گیر کرده نبوده

بله... تکامل اندیشه ها از همین آزاد کردن ذهن آبیاری میشه. حرفم صرفا یه شوخی بود با پاسکال!

یوسف پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 13:39 http://singinginthewind.blogsky.com/

وای انقد خوشم میاد از آدمایی که با قضیه های گودل آشنایی دارن

حالا به کسی نگو چقدر منگول وار بیانش کردم بذار همه فکر کنن بلدم

آویشن پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 02:24

چرا اونم جالب بود.
من که خودم تو زمینه ی شکم پرستی فقط شاگرد زرنگم و میشم 5 از 5.
ولی خب بیخیال این نمره هام که بشم به قول دوستان با این رفتارا و طرز زندگی که دارم جام تو بهشت نیس.

پس با این اوصاف، فکر می کنم باید یه فکری به حال پاسکال بکنیم که بیشتر از این حرف نزنه!

فرانچسکا پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 01:04 http://meinthemirror.blogsky.com

من آدم ایده آلیستی ام، آدم های ایده آلیست هم مغرور میشن. اصلا همین که هست. اصلا کی گفته من باید برم جهنم؟
من اعتراض دارم.


چند شب پیش فیلم prometheus ساخته Ridley Scott رو میدیدم. در حقیقت فیلمش پیش درآمد سه گانه بیگانه هست. بعد از دیدن فیلم سوالی که تو ذهنم اومد این بود: نکنه واقعا ما ساخته دست یکسری مهندسین نابغه که تو کهکشان دیگه ای زندگی می کنند باشیم؟
همان طور که نسل بشر علاقه زیادی به خلقت داره و ربات ها شاهد زنده این مسئله هستند. پس این فرضیه هم می تونه صادق باشه.

اعتراضت رو به گوش دانته و برو بچه ها برسون جهنمم حالا همچین بد نیستا. الکی بزرگش کردن. من بودم توش قبلا

جناب کورت گودل می فرماید که صحت یا "سازگاری" یک سیستم رو با استفاده از خود سیستم نمی شه اثبات کرد. ما تا زمانی که یک جوری از شر محدودیت های ابعادی زندگی مون خلاص نشدیم نمی تونیم بفهمیم بازیچه ی دست مهندسای نابغه هستیم یا اشرف مخلوقات... صد البته که می تونه صادق باشه، فقط مساله اینجاست که "فعلا" قابل سنجش نیست

نیمه سیب سقراطی چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 17:37 http://1ta414.blog.ir/

ایده ش جالب بود و به نظرم طرز لحن این متن متفاوت تر از بقیه متن های شما بود ...

من 3.28
سهم غرورم از همه بیشتر بود :|

ئه اشتباه شده. یعنی از من هم کمتر شدی شما؟ پس من انگار دست ِ بالا حساب کردم

جانی چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 16:12 http://john-f.blogsky.com/

من یه مدل آتئیستی ام که زیاد دنبال این درگیری های ذهنی نمیرم. قبلن هم گفته بودم برات. از نظرم وخت تلف کردنه.

پاسکال رو اگر میدیدم، به قول اون دوست متوهم بهش میگفتم: آقای پاسکال، من به شما علاقه دارم!

عکس خانومش هم برای احتیاط توی جیبت داشته باش

جانی چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 08:53 http://john-f.blogsky.com/

من:
0
0
2
4
2
5
0
میانگین:1.85

خب حداقل در مقام حرف و اثبات معلومه که تره هم برای شرطیه ی پاسکال خرد نمی کنی

یوسف چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 00:14 http://singinginthewind.blogsky.com/

خب من در هر مورد از صفر تا ده به خودم نمره دادم، که صفر یعنی پاک مطلق و 10 یعنی خبیث به تمام معنا،
و خب حاصل جمع من شد 30 که تقسیم بر 7 میشه همون 4.28
بالاترین نمره رو هم در تنبلی داشتم که 7 بود.

پس با دقت بیشتری اندازه گیری کردی... خب با این اوصاف من فعلا یک طبقه از جهنم اوضاعم بهتر از شماس!

یوسف سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 23:05 http://singinginthewind.blogsky.com/

من میانگینم شد 4.28 با این حساب من به دوزخ نزدیکترم

من از اونوری حساب کردما. یعنی هرچی بیشتر بهتر

+ اون ممیز 0.28 چجوری تولید شده؟ انتگرال گرفتی؟؟

مگهان سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 22:36 http://meghan.blogsky.com

تو برنده ای!

من نمره م رو اعلام نمی کنم ولی خیلی بدتر تر از شما میشه نمرم بی شک:|

می دونستم لایق بهشت هستم می دونستم

خب بستگی به فروتنی هم داره. یه نفر از خود راضی که نمره ی غرورش باید 1 باشه، از من و شما بهتر می شه. شاید من زیادی مغرورم

آویشن سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 21:19

استدلال جالبی بود.
اون عکسی که انتخاب کردی و رفنرس به شاهزاده های هفت گانه ی جهنمی دیگه جالبترش کرده بود.

نمره م چی؟ اون یعنی جالب نبود؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد