- اصولا بخش یادگیری لغات فرانسوی برای ما ایرانی ها معمولا شامل مرور کلماتی می شود که آنها را در زبان خودمان استفاده می کنیم، و در حین خواندن فرانسوی تازه می فهمیم که این کلمه از کجا آمده است. مثلا کلاه شاپوی ما همان chapeau است. یا کلمه ی ژوپ در ترکیب "مینی ژوپ" از jupe به معنی دامن آمده، مانتو همان manteau به معنی اورکت است، یا شومینه همان chemine'e یا موزه همان musee. بعضی هاشان هم باید کشف کنی. مثل من می دانستم robe می شود لباس بلند برای خانم ها. chambre هم امروز یادگرفتم که معنی اش می شود اتاق خواب. بعد فهمیدم که روبدوشامبر همان robe de chambre است. اصلا همین کشفیات است که می ماند!
- می خواهم یک چیز باحال نشانتان بدهم. در لیست 1100 لغت رایج امتحان GRE یک کلمه هست با عنوان Egregious. این را اگر زحمت بکشید در گوگل سرچ کنید برای معنایش می نویسد:
1- Outstandingly good
2- Remarkably bad
یعنی یک لغت هم معنای فوق العاده خوب می دهد هم معنی فوق العاده بد. البته بالای سر معنای دوم نوشته archaic یعنی معنای قدیمی این کلمه است. یعنی این لغت در طول زمان 180 درجه تغییر معنی پیدا کرده. مثلا اینطوری که کلمه ی "مزخرف" 100 سال دیگر به معنی "شاهکار" باشد.
امضاء: خزنده ی پُلیگلات
خب من زبان ترکی استانبولی رو هم در حد انگلیسی م ، شایدم بهتر بلدم، البته به ترکی استانبولی میتونم صحبت هم بکنم. و دوس دارم این زبان رو بهتر یاد بگیرم. یا دوس دارم انگلیسی م خیلی بهتر بشه و بتونم راحت صحبت کنم. چون قبلا برای فیلم ها حتما نیاز به زیرنویس داشتم ولی الان تقریبا میتونم بگم که در اکثر موارد نیازی به زیرنویس ندارم، البته بعضی جاهای فیلم رو ممکنه متوجه نشم.
و در مورد فرانسه امیدوارم کردی، چون حداقل فهمیدم که ممکنه لغت های خیلی زیادی از زبان فرانسوی رو بلد باشم، در حالی که فک میکردم هیچی از فرانسوی نمی دونم.
زبان دوم (یا با احتساب انگلیسی، سوم) خیلی مهمه به نظرم. الان توی این شرایط واقعا انگلیسی رو بلدن همه. حالا نه توی ایران ولی بقیه ی کشورا. خیلی مهمه آدم همچنان نقطه قوتی توی دانش زبانی و فرهنگی داشته باشه. خود سود یادگیری زبان که به کنار
فرانسوی در واقع میشه زبان چهارم شما!
شاید.ولی در کل آدمای بی شیله پیله ای هستن،مثل ما ایرونیا اهل تعارف نیستن و آدم باهاشون راحته.مثلا نیاز نیس وقتی میان خونت نگران باشی وای چند جور غذا درست کنم،یه غذای ساده هم بزاری سر سفره کلی تشکر میکنن.من دایی دوستم لیسانسش و گرفت رفت اونجا و الان فک کنم یه 50 سالی هست فرانسه زندگی میکنه یه جورایی خودشم اونجایی شده.ولی باحالن مثلا حتی هر سال هم بیان خونه دوستم باز واسشون کادو میارن ولی من دیدم تو ایران طرف 100 تا مسافرت میره تو یه سال یه چوب کبریتم نمیاره واسه کسی
آره شرقیا کلا هزار توی شخصیتی زیاد دارن. مث مکعب روبیک باید حلشون کرد بفمی چی به چیه. صراحت شخصیت غربیا هم مزایایی داره
روانی واسه دیقه ی اولشونه.من که هر وقت بیان ایران خونه دوستم کلا رو مبل یه گوشه میچپم تو مبل چون تا سرم و بالا بگیرم مجبورم تو بحث باشم .آیکون محو شده در افق
اثرات جنگ جهانیه روی مخشون. ولش کن
دقیقا.و خیلی هم تعصب دارن رو زبانشون.مثلا من دیدم تو هر مسابقه ی موسیقی که نمایندشون شرکت کنه حتما آهنگ فرانسوی میخونه که خب خیلیم عالیه چون اون حس عاشقانه ی فرانسوی بیشتر باعث موندگاریرآهنگ میشه.
خیلی تند صحبت میکنن،خانوم یکی از آشناهامون فرانسوی هستن ولی خب انگلیسی هم کامل بلدن هر موقع با شوهرشون فرانسوی حرف میزنن سر آدم سوت میکشه
این رفیقم اونجا بوده، می گه تا می فهمن زبونت فرانسوی نیست، از عمد تند تر باهات صحبت می کنن! کلا آدمای روانی ای هستن
جناب خزنده، من شما رو به ماراتن خوندن جواب سوال دیشب تون دعوت می نُمایم
دیشب در سکوت دنبال میکردم منتظر بودم تموم شه! چشم حتما میرسم خدمتت. مرسی که وقت گذاشتی
http://s2.img7.ir/oHYGB.jpg
ببین به حدست نزدیک بوده ؟
ئه...!! دیدی فاکتور دومت n ه! گفتم که. اشتباه گفتی همه ش برعکس منه. n ت مشابه بود.
به حدسم نزدیک نبود، دقیقا خودش بود
چیزه :دی
فک کنم زبان هیتلر باشه مطمین نیستم ولی
جدای از این حرفها زبان آلمانی واقعا شیرین و جالبه... حیف که زمان نمی ذارم براش اصلا خستمه خسته !!!
+ آخرای کتابمم کی بریم اوپرا ؟ از نوع فلوتینگ و شناورش آن هم ؟
زبون هیتلر بود بعله!
من کتابو خریدم آماده م. هر زمان که بگی
در بلاگ قبلیت گشت زدم یه روز دو سه پست خوندم !
تست شخصیتمم خیلی جالب بود :دی
ببین تمام چیزهایی که تو بودی رو بر عکس کن میشه مگهان !!!:)))
از اینتروورت بودن بگیر تا الخ :-"
نههه... یعنی هر چهار تاش برعکس؟؟؟! فکر میکردم فاکتور دوم باید حداقل n باشه نه s. درصد s بودنت به نظرم باید کم باشه. زیر 20%
بگم ؟ بیمزه میشه آخه بذار تو پست بگم و تقدیم کنم به خزنده ی جوان ... :دی
تقدیم کن ببینم خوب تقدیم میکنی یا نه! waiting
آقو !
یه چیزی بگم که الان یادم اومد ؟ در کل من حرف زدن از واژه ها رو خیلی دوس دارم و این نوع پست هات قند آب کن در دل است برام .
یه چیزی که می خواستم بگم این بود که معنی واژه ی کوردانیزیشن رو می دونی ؟
+ یادم باشه یه پست درباره ی یه واژه بنویسم که معنیش جعل مدرکه :دی
+ رب دو شامبر رو استادم بهم گفته بود و در ذهنم نهادینه شده...
+ کاش منم فرانسه خونده بودم جای زبان هارش قرچ قرچی آلمانی
پس به واژه ها عشق می ورزی! آفرین. من بیشتر سکوت رو دوست دارم. از حجم پست هام معلومه، نه؟!
کاش انگلیسیشو می نوشتی تا حداقل توی دیکشنری سرچ کنم و معنیشو بهت بگم و پز بدم که بلد بودم. نه والا نشنیده م تاحالا کوردینیشن رو شنیدم ولی اون رو نه
+ forgery برای شروع خوبه!
+ آلمانی هم خوبه. زبون هیتلر هم بوده نه؟؟! من خوشم میاد. البته نه به اندازه ی فرانسوی. ولی فکر می کنم یه روز رفتم سمتش.
یکی از حسنای زبان فرانسه همینه که کلماتش از قدیم تو زبان فارسی وارد شده.پس واسه یادگیریش نسبت به زبانای دیگه کمتر دردسر و باید تحمل کرد.نمیگم یادگیریش راحته ولی خب اگه کسی انگلیسیش خوب باشه و مسلط خیلی راحت میتونه فرانسه رو یاد بگیره چون حروف الفباشم نزدیک به انگلیسی .و بیشتر تلفظ اهمیت داره.
من خودم فرانسه رو در حد چندتا جمله ی ساده بلدم ولی خیلی دوست دارم یاد بگیرم وقتی که فرصت شد
آره. جدا از گرامرش که یکم اذیت می کنه، شباهتای زیادی داره. یه مساله اینه که خود فرانسویا خیلی تند حرف می زنن. یعنی listening یه جورایی غیر قابل حله.
گاهی وسوسه میشم فرانسه شروع کنم، ولی بعدش به خودم میگم، بتمرگ سرجات، تو اگه خیلی هنر کنی، همین چیزایی که نصفه نیمه شروع کردی رو تکمیل کن. مثلا زبان انگلیسی و ترکی استانبولی رو یاد بگیر یا حتی یه کمی عربی یاد بگیر. یا اینکه چندتا قطعه گیتار یاد بگیر یا مهمتر از همه بشین دوباره انتگرال رو مرور کن که داره یادت میره
توانایی آدم مثل بادکنک کش میاد به نظرم! درسته از این شاخه به اون شاخه شدن خوب نیست، ولی فکر می کنم شما می تونی بیشتر از اینها زمان پیدا کنی توی روز و زبون جدید رو شروع کنی یا ارتقا بدی. مثل همین فرانسوی یا یه زبون دیگه
بعضی وازه ها و ترکیب های فارسی هستن که وجود و تشکیلشون جریان های فوق العاده جالبی داره ! فوق العاده ... حتی بعضی هاش بی نهایت خنده داره !
این واژه ی فرانسوی هم حتماً یه داستان جالبی داره :)
معمولا توی هر زبانی یاد گرفتن ریشه ی کلمات خیلی به حفظ کلمه کمک می کنه، بعلاوه ی داستان بوجود اومدنشون... یکی از همین خنده دار هایی که می گی، داستان قسر در رفتنه اگه بدونی چقد بی ادبیه دیگه هیچ وقت استفاده نمی کنی
:)
یه زمانی من و داداشم سر لغتِ ever ماجراها داشتیم! حاضرم نبودیم به جاش از قیود مشابه استفاده کنیم
کلمات روانی ای وجود دارن که هیچ وقت نباید سراغشون رفت!