بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 295: وصیت نامه

یعنی انقدر مطمئن بودم بابت زنده ماندنم که تا الان وصیت نامه ننوشته بودم؟ یا شاید هم به بقیه آنقدر اهمیت نمی دادم تا بعد از مرگ چیزی از خودم به جا بگذارم. به هر حالا الان یا از اطمینانم بابت زنده ماندن هر روزه کم شده یا به دیگران اهمیت می دهم و می خواهم وصیت نامه ام را بنویسم. این نسخه مشخصا در سالهای آتی تغییر خواهد کرد، اگر سالهای آتی ای هم در میان باشد! بگذریم...



     عنوان: وصیت نامه ی خزنده (شماره ی 1)

     تاریخ نگارش: 21 تیر ماه 1394/ 12 جولای 2015


ای دوستان. امیدوارم زمانی که این وصیت نامه را می خوانید، حواستان شش دانگ جمع باشد، چون حوصله ندارم دوباره توضیح بدهم. مسلما شما هم حوصله ندارید دوباره بخوانیدش. زمانی فرا خواهد رسید که شما این نامه را می خوانید در حالیکه من زیر خروار ها خاک دفن شده ام (شاید هم زورم رسیده به دیگران و توی کله شان فرو کرده ام که خیلی متمدنانه جسدم را بسوزانند و بریزند توی دریا... بیمارید پول قبر می دهید؟) در این زمان شما چشمانتان اشکبار است و قلبهایتان فشرده، چون یک خزنده بیشتر در این دنیا نداشتید و آن هم حالا مرده. ولی نکنید این کار را! اشک هایتان را پاک کنید، قلبتان را هم باد کنید، لباس سیاه را هم در بیاورید... الان نه! اول وصیت نامه را تا تهش بخوانید بعد بروید. کاش دوران زندگانی ام هم همه انقدر سریع به حرفهایم گوش می کردند!


چندین سال در این دنیا زندگی کردم (الان که نمی دانم چند سال!) و سختی و شیرینی چشیدم. هزار بلا سرم آمد و من هم هزار بلا سر دیگران آوردم. حالا که فکرش را می کنم، یک چیز برایم بیشتر اهمیت نداشته. برای من اهمیت نداشت که از کجا شوت شدم به این دنیا، و الان که از دنیا شوت شده ام بیرون کجا هستم. مقابل چشمانم مشکلاتی بسیار واضح تر و واقعی تر وجود داشت تا به آنها بپردازم. و آن مشکلات همانا رنج انسانی باشد! بله دوستان و فرزندانم. وراجی را کنار می گذارم و راجع به ادعایم توضیح بیشتر از این نمی دهم. ولم کنید دیگر می خواهید از توی قبر هم دوباره توضیح بدهم؟ فقط گوش بدهید و بپذیرید... بپذیرید که هیچ چیز بیشتر از کمک به همنوع ارزشمند نیست... در همین راستا می خواهم نکاتی را به سمع و نظرتان برسانم:


1- از دار دنیا یک کپه لباس دارم که جدید ترینشان را یکسالی می شود خریده ام. اگر کسی دلش می آید بپوشدشان، بدهید به موسسه های خیریه.

2- یک اتاق دارم با میز، کاناپه و پیانو. پیانو اش که مال خواهرم است به من چه. میز را احتمالا خواهر کوچکم بر می دارد تا همچنان پشت آن درس نخواند. کاناپه را می دهم به پدرم که رویش بنشیند کتاب بخواند.

3- لپ تاپ درب داغان من را با پسوردی که همه می دانند روشن کنید، مانیتورش خراب است، باید وصل کنید به تلویزیون. هر کسی هر سریال و فیلمی که می خواهد از تویش بر دارد (فراخوان بزنید به مدت 3 روز بیایند ادعای مالکیت کنند)بعدش بگذارید دم در هر کسی خواست برش دارد. رویم نمی شود این قراضه را به کسی تقدیم کنم.

4- کشوی دوم میزم یک بسته پول هست که جمع کرده بودم برای هزینه های پذیرش دکتری. اگر از خانواده و دوستان کسی می خواهد خارج از کشور ادامه تحصیل بدهد (به ترتیب رشته های مهندسی مکانیک/فیزیک/پزشکی/روانشناسی در اولویت) بدهید به او. اگر هم کسی نبود، بدهیدش محکی خیریه ای، بیماری های خاصی، یک جایی دیگر. کسی با این یکی دو میلیون نمی تواند پفک نمکی هم بخرد. ولی آن موسسه ها شاید توانستند یک کاری بکنند. راستی. آن 1 دلاری و 2 یورویی که توی کیف پولم هم هست مال خواهر کوچیکه. خیلی حرص داشتنش را می زند!

5- ای دوستی که با هم سر حل مساله ی ریاضی تا ساعت 12 امشب شرط بستیم که برویم شهر بازی! پول توی کارتم را بردار برو یک دور کامل کل شهر بازی را بگرد من را کچل کردی. هرچقدرش هم ماند ببر همان کافه ای که می دانی کجاست بدهش به صاحب کافه، بگو همه را یک شب مهمان کند.

6- گیتار شکسته ام را کسی حوصله داشت ببرد درستش کند ازش استفاده کند. هرکی زودتر ادعای مالکیت کرد حق با اوست.

7- پسورد وبلاگم را توی یک کاغذ می نویسم  می گذارم لای کتاب "نجوم دینامیکی" . بروید برش دارید، اینجا اعلام فوت کنید، لیست همه ی کتاب هایم را هم بگذارید. همین جا. هر کسی خواست هر کدام را سفارش بدهد مال او. باز هم، حق مالکیت برای کسی که زودتر ادعا می کند. کامنت بگذارید.

8- بعدش هم ببندید این وبلاگ را. شگون ندارد وبلاگ مرده باز بماند.

9- آقای میثردات، دوست عزیز مو فرفری. فایل برنامه نویسی بازی ای را که نوشتم توی درایو کامپیوتر می توانی پیدا کنی. یادت نرود هر وقت develop ش کردی آخر بازی از من هم تشکر کنی

10- در کوه آشغال نریزید. آب را هم هدر ندهید. آدم باشید.

11- این وصیت نامه کاملا جدی است و سرشار از ارزش قانونی. برنگردم ببینم سر 100 هزار تومن پول و دو تا سیزن سریال جار و جنجال راه انداخته اید. بعدا که دارایی ها گسترش پیدا کرد وصیت نامه آپدیت می شود


امضاء: خزنده ی متوفی  

نظرات 18 + ارسال نظر
میدیا یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 17:46

برای منیره:
سلام عزیزم
بیگ بنگ ها تا پایان فصل 8 به مهندس ارائه شد!

میله بدون پرچم چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 16:35

سلام
وصیت‌نامه بسیار جالبی بود. کلی خلاقیت داشت و کلی خندیدم و کلی اندیشیدم. یادم باشد که در وصیت‌نامه‌ام در مورد رمز وبلاگم بنویسم. باید به دنبال فرد شایسته بگردم. روت حساب می کنم

اگه عمرم به دنیا بود حتما! من همیشه در زندگی فرد شایسته ای بوده ام

منیره چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 13:45

منظورم مسلمونیت خودم بود...اگه ب روزی برسم که حرفی برای گفتن داشته باشم حتما مینویسم.

منم خدمتت عرض کردم که ما رو چه به مسلمونی؟!
انقد تبصره نگذارید روی دین عزیز دل برادر. وقتی گفته وصیت بنویسید، بنویسید. تبعیت کنید. وقتی گفته اطاعت کنید، همه شو یکجا با هم اطاعت کنید... چه حرف برای گفتن داشته باشید چه نداشته باشید

منیره چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 02:18

ا....سلام میدیا.خوبی؟
ما نیازمند. فصل های 6 ب بعد بیگ بنگ میباشیم.میشود روی همکاری تان حساب نمود؟ :)
....................
اولا همه موارد خزنده.خوبه؟! راحت شدی ابا؟!!
بعدشم شما نوبل رو گرفته شده فرض کن.نوبل...نوبل...نوبل!
بعدترش هم از همه مسلمونیت یه وصیت نامه مونده ایا؟

منو چه به مسلمونی؟ شما از مسلمونی وصیت نامه یادت رفته!

میدیا سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 15:47

اولا که در مورد کتابات اگر ممکنه پیش از مرگ یکی دو تا شو برای من بیار، من قبل از مرگ پسشون میارم !
ثانیاً تو اگر اینهمه تلاش داری میکنی که کل دارایی موقع مرگت همینا باشه کلا تلاش نکن
ثالثاً لیست سریالات رو هم آپدیت شده داشته باش آدم بتونه تصمیم بگیره
رابعاً من فکر میکنم قبل تو بمیرم ولی اگر نمردم اون دلار و یوروی ته کیفتو می برم میرم اروپا به سلامتیت یه استارباکس میزنم!

اولا کتاب خواستی که برات نیارم؟ چش سفید
ثانیا گفتم که آپدیت می شه!
ثالثا این یه مورد رو دیگه خبر داری تو یکی
رابعا لازم نکرده. اونا صاحاب داره

میدیا سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 15:41

واسه من هیچی ننوشتی که! قبول نیست، از اول!

تو اون کافه هه ای دیگه! قراره باقی پول شهربازی برسه دستت. اسپرسو بخور

نهال سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 14:52 http://fazmetr.blogsky.com

من تاحالا به وصیت کردن فکر نکرده بودم !
ازونجایی که چیز خاصی ندارم پس زیادم عقب نیستم :))
البته من ازین کارتای اهدای عضو دارم که همون یه دونه هم بعد مرگم به درد بخوره کفایت میکنه
کتابی چیزی نبود وصیت کنی در موردشون ؟ منو بزار صدر جدول اگه جور شد :دی

من کارت اهدای عضو داشته باشم هم فرقی نداره. چون احتمالا به غیر از انگشت سبابه ی دست راستم، هیچ عضو سالم دیگه ای توی بدنم نیست.

کتابا که هستن. سرعت عمل داشته باشی یه چیزایی ممکنه گیرت بیاد

کاواتینا سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 12:10 http://singinginthewind.blogsky.com/

کجایی خزنده ؟؟ بیا دیگه !! مثلا قرار بود پایتون یاد بگیریم، حالا خودت تنها تنها داری یاد می گیری ؟؟

من یاد گرفتم به اندازه ی نیازم تمام شد!
تو اهداف بلندتری داری مجبوری بیشتر کار کنی دیگه... هرکه بامش بیش برفش بیشتر

مهران سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 01:37 http://mehrannajafi.blogsky.com

امیدوارم سال ها در آرامش زندگی کنی

تشکر! همچنین

شیما سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 00:47

همه وصیت نامه ها یا با این مضمون شروع میشن یاحالا یه جایی این جمله رو توش بقول یکی از دوستان زورچپون میکنن! اونم اینکه الان که دارید اینو میخونید من مردم! این مسئله صرفا جهت یادآوری انجام میشه و هیچ ارزش محتوایی نداره! خاصیتشم اینه که یه دفه موجی از احساسات تولید میکنه شخص مرده اون دنیا حالشو میبره

+ خود پیغمبر چند روز قبل فوتش داد وصیت نامشو براش بنویسن!

چقد خنده داره. آدما حتی برای بعد از مرگشونم برنامه ریزی میکنن. میدونی خنده دارترش اینه که براشون مهمه که بقیه بهش عمل بکنن. چقد ماها تشنه توجه و محبت همدیگه ایم! حتی بعد از مردن!

راست میگی... آره. بهتره اصن بیخیال همه چیز بشم بگم بزنید سر و کله ی من. به من که ربطی نداره

البته مسلمانان و دیگر ادیان ابراهیمی چون به یه دنیای خفن و ترسناک بعد از مرگ اعتقاد دارن، می گن روحمون عذاب می کشه اگه تکلیف اموالمون معلوم نشه. برای همین وصیتنامه می نویسن. از ترس چنگک فرشتگان عذاب

صبا دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 17:17 http://royekhateesteva.blog.ir

آره همشون رو می خوام!اگه جدی هستی تا آدرس پستی برات بذارم ضمیمه وصیت نامه بکنی.بنویس هزینه پستش هم خودش میده(مسلما خودش،یعنی من!)تو که دیگه دستت از دنیا کوتاه میشه،برای کتابای من نباید تعیین تکلیف بکنی:/ولی خب خیالت راحت،نمی فروشمشون،می گن فروختن کتاب شگون نداره!

مخصوصا کتابای من.
پس گوش بزنگ باش که به محض مردنم سریع دست به کار بشی. بقیه بیان کتابا رو بالا بکشن دیگه من کاری نمی تونم بکنم

صبا دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 14:13 http://royekhateesteva.blog.ir

اگر اجازه بدی من کتابات رو بر می دارم:)))

همه شو؟ اگه می خونی بردار! نفروشیشون، با خون دل بدست اومده. "سالار مگس ها"مو ولی رد کن بره. هیچ خوشم نیومد ازش

نیمه سیب سقراطی دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 13:14 http://1ta414.blog.ir/

+ مورد 4 مال من
+ یه وقتایی با خودم فکر میکنم اگه من بمیرم هیشکی پسورد وبلاگم رو نداره بیاد اعلام کنه :|
+ من با مورد 11 بلند بلند خندیدم :))

مورد 4 در اختیار شما. البته بذار سرمو بذارم روی بالش بعد
+ خیلی مزخرفه این اتفاق که یه عده نفهمن مردی راستش من دوست دارم از این حرفا بزنم که: تو که مردی دیگه چه اهمیتی داره و این حرفا. ولی ته تهش حرصم می گیره که بعضیا نفهمن من مردم

برنا دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 08:47 http://Www.newday2014.blogsky.com

زودتر وصیت نامه ات را آپدیت کن.

چه آرزوی خوبی ایشالا

شراره دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 08:27

سلام علیکم!
سلام ما را به فرشتگان ب ترتیب کرمائیل، اینترائیل و غیره برسانید
این ستینگ تابستان و ایران و جهان سوم را دستکاری کن حالا که اون بالا بالاهاهاهایی
الان بالای سرت هاله نور داری!؟
خزنده نورانی شدی دیگه پس
دیگه این که حلواش کو پس!؟!؟!؟

دستی دستی ما رو کردی توی قبر؟ بذار بمیرم بعد حلوا حلوا کن! یه وصیت نامه نوشتیما عجب مصیبتیه.

+ ستینگ ایرانم run as admin می خواد. من دسترسی ندارم. بلدی هک کنی؟

منیره دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 02:42

درابتدا از همه ی دوستان و خوانندگان خزنده عزیز عذرخواهی میکنم.
کوووووووفت.مسخره لوس....
البته من خیلی با ادبم دوستان عزیز.کلا اعصاب اینگونه صحبت ها رو ندارم.
بعدم اووووووه کلی کار هست حالا.نوبل گرفتن منو باید ببینی...نوبل دوم و سوم همینطور....تلسکوپ و ربات و اینا...
بعدم در راستای پست مسخره ت باید خدمت پدرمادرهای عزیز بگم که براتون مهم باسه کجا بچه تون شوت میکنین یا از جناب لک لک دریافت میکنین.
دیگه این که من اون دوست بزرگوار بند 5 رو میشناسم.همه قصدش چیزی غیر شهربازی هست.گاهی لازمه از وسط علاقمندی هامون بیرون کشیده بشیم. ..همین!!!
مثال معروف رودگولیدو همیشه براتون زدم خزنده عزیز و طرفداراشو البته.اینم اضافه کن به مثالش که خودشو دوس دارن نه توپ و لباس ورزشیشو....
امیدوارم اخرین پست این مدلیت باشه.دوس ندارم این پست ها رو.

ببین... نه دیگه نشد. تو الان یا داری واقعیت انکار ناپذیر مرگ رو نادیده می گیری، یا من رو با آشیل اشتباه گرفتی یا چشم داری به مال و اموالم، ناراحت شدی تقسیم مال کردم بین ورثه خودت بگو کدومشه

شما نوبل بگیر. من خودم برات 247 سال عمر می کنم. این تازه پست اولم هم هست اینجوریه. قراره هر تغییری در میزان ثروت من بوجود اومد بیام اینجا آپدیت کنم وصیت نامه رو. اصن خود شما مگه مسلمون نیستی؟ مگه پیامبرت نگفته مومن باید وصیت نامه ش زیر بالشت خوابش باشه؟ حالا اینکه پیامبرت چه می دونسته بالشت چیه رو نمی دونم. لابد می دونسته دیگه!

+به جان خودم یک عده الان زوم می کنن روی عبارت "رودگولیدو" ببینن چیه.

یوسف دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 01:43 http://singinginthewind.blogsky.com/

خزنده متوفی

نکنه اون کلوپ 27 رو جدی گرفتی !! یعنی اینقدر گیتاریست خفنی هستی ؟ ؟

نه آقا بیخیال شو اون 27 رو من ایشالا یک دوران بحران در 60 سالگی خواهم داشت و تمام. یک روزم بیشتر طول نمی کشه

مهندس جنین یکشنبه 21 تیر 1394 ساعت 20:40 http://jenin.blogsky.com

سلام! واست عمر نوح آرزو می کنم. دیدم تو پروفایل نوشه بودی کارشناس رباتیک خیلی دوست دارم خدا ی عمری بهم بده! بتونم سرفرصت راجع به این جیزا حرف بزنم. ارادتمند

عمر نوح که عذابه! کمتر نفرین کن این بدبخت بیچاره رو

ایشالا دو ماه دیگه شروع می شه دانشگاه ها! آینده نگری کردم در خدمتیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد