بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 312: One ring to rule them all

- اول اینکه فانتزی است. دوم، اپیک هم هست. سوم، شخصیت پردازی هایش عالی. چهارم، داستان، عالی. پنجم، فیلمشان را هم دیده ام! ششم، کتابش سایز جیبی هست. هفتم، زبانش هم انگلیسی هست. هشتم، نویسنده شان هم تالکین هست. هشت تا دلیل کم است برای اینکه من توی مترو، هابیت و ارباب حلقه ها را بخوانم؟ ولی گندالف کتاب خیلی جذاب تر هست. برخلاف حضور کمرنگ ترش نسبت به فیلم های جکسون. من یک عذرخواهی هم به جکسون بدهکارم. چون فکر می کردم خرابکاری ِ ایشان بوده که اسماگ به این مسخرگی و ضایعگی توی مجموعه ی هابیت کشته شد. کتابش را که خواندم فهمیدم تازه کلی زحمت کشیده بهش شاخ و برگ بدهد! من معذرت می خواهم پیتر.



- یک هفته ای می شود کلمه های زبان نخوانده ام، اکسل دانشگاه ها را هم دست نزده ام. امروز فاز کاری من برای پروژه تمام شد و یکی دو ساعت آخر را نشستم پای مستند دیدن. بعدش هم بیکار و بیعار آمدم خانه. انگاری یکی دو روز آینده را هم بیکار هستم. فرصتی هست که به کارهای عقب مانده ام برسم. یک کمی هم توی کار بقیه فضولی کنم ببینم چجوری میکروکنترلر را کدنویسی می کنند. شاید یک چیزی بارم شد.


ولی امروز خیلی ناراحت شدم از دست آن دیوانه ها. من این همه تک نفری زحمت کشیدم 5 تا مقاله خواندم. یک نفر محض رضای خدا نیامد برایم توضیح بدهد که داستان از چه قرار است. امروز دیدم دوتایشان نشسته اند ور دل همدیگر و دارند یکی از مقاله ها را واکاوی می کنند. حالا این قضیه به کنار، من هم گفتم بهشان کمکی کنم، رفتم وارد بحشان شدم گفتم من کد ِ  معادلات این مقاله را دارم ها! یکی دوبار تکرار کردم تا آخر یکی شان با اخم گفت: ما کار موازی نمی کنیم. اگه شما انجام داده باشی ازت می گیریمش، داریم یه کار دیگه می کنیم... گفتم: متوجهم! گفتم کارتون سریع تر بره جلو... که انگاری دلشان نمی خواست سریعتر بروند جلو. آخرش می گوید بنشین کد معادلات را بزن. من هم گفتم: عرض کردم خدمت جناب عالی! خیلی وقت هست که نوشته م... خلاصه که امشب تشریفشان را می برد گوگل درایو و کد ها را نگاه می کند و فردا مشکلاتش را گوشزد خواهد کرد به من. احساس می کنم شبیه بیلبو شده م!


- من، خزنده، صدای اینجانب را از خانه ای می شنوید که نمی دانم چرا شده شبیه به سونا بخار. خدایا... فلسفه ی وجودی تابستان را با ذکر مثال توضیح بده

امضاء: خزنده بگینز  

نظرات 3 + ارسال نظر
مهران دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 17:15 http://mehran.blogsky.com/

اشتباه نوشتم "جانی دپ" منظورم برد پیت بود. تایلر داردن.
فکر کن جای برد پیت، جانی دپ اون فیلم رو بازی می کرد :)) اونم با ظاهری که توی Dark Shadows داشت
یکی از فیلم هایی که با دیدنش خیلی هوس سیگار می کردم، Definitely, Maybe بود. خصوصا اون صحنه ای که ایزلا فیشر و رایان رینولدز شرط بستن روی سیگارهاشون که کدوم زودتر تموم می شه، و اون مارلبورو قرمزهایی که رایان می خرید.
و البته صحنه هایی که جک نیکلسون توی شاینینگ سیگار می کشید.
توی کتاب ها هم، وقتی تسون سیگار روشن می کرد، توی اون همان سرد سیبری، خیلی لذت بخش بود.

آره جانی دپ با اون ادا و اطواراش!

مهران دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 03:18 http://mehran.blogsky.com/

اینجا دیروز بارون بود، ابری و تاحدودی هم سرد :)
- پس اونطوری که قبلن نوشته بودی، جکسون هرجا تونسته، داستان هابیت رو تغییر نداده؟
- راستی، اون پستی که راجع به کنستانتین نوشته بودی، باعث شد بگردم توی دی وی دی هام و پیداش کنم و دوباره ببینمش. به نظرت استایل سیگار کدوم یکی از این ها بهتره :) ؟
متیو مک کاناهی توی True Detective
کیانو ریوز توی کنستانتین
یا جانی دپ توی باشگاه مشت زنی

تغییر داده چرا!! تا آخرش هم هرجا تونسته تغییر داده. اصن به طور کلی ما شخصیتی به اسم Azog نداریم توی کتاب. ولی جکسون کمبود آنتاگونیست داشته اضافه ش کرده ولی مرگ اسماگ رو خوب تغییر داده. من هنوزم توی کتم نمی ره که تالکین با این عظمت چجوری نفهمیده اسماگ چه شخصیت فوق العاده ایه که همینجوری فرتی زد کشتش؟ اصن جا داشت یه کتاب برای این اتفاق بنویسه!

- کنستانتین نمی دونم چرا باید مورد علاقه م باشه. نه احساس نزدیکی با موضوعش می کنم نه با بازیگراش. ولی جزو 50 تا انتخابی هام هست قطعا!
والا راست کول با یه حرص تصنعی سیگار می کشید. خب یه جورایی طبیعی هم بود چون خود مک کانایی سیگاری نیست. فایت کلاب هم متوجه نشدم منظورت اد نورتون بود یا برد پیت که اشتباه لپی کردی جانی دپ گفتی. ولی زیاد یادم نیست اصلا کدومشون دودی بود! من به کیانو ریوز رای می دم. استیل فندک زدنش مخصوصا خیلی می گیره آدمو همینجوری که سر پالپ فیکشن همیشه هوس فست فود می کنم، سر کنستانتین هم هوس سیگار می کنم... گزینه ی بعدی هم آل پاچینوی گادفادر 1 ه. یه صحنه هم بیوتیفول داره. بابای خاویر باردم براش فندک می زنه، اونم خوبه! صحنه های منتخب باشگاه دخانیات

Bluish دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 00:11 http://bluish.blogsky.com

دلایلتون کاملا کافی بود!
هابیت کتابش خوب بود؛ از فیلمش خیلی بهتر بود. ولی ارباب حلقه‌ها رو نخوندم نمیدونم چطوری بود.

حالا من بعد هابیت، یه سوئیچ سریع کردم روی From the earth to the moon ژول ورن. بعدش بر می گردم ارباب حلقه ها. منم نخوندم. هابیت خیلی خوب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد