بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 321: کلکسیون

تلویزیون چند میزانی از "دانوب آبی" را می زند و تمام می شود... می رود روی مخم! می پرم پشت کامپیوتر و توی منوی استارت سرچ می کنم: blue danube یک دل ِ سیر گوشش می دهم... یادم به lacrimosa ی موتزارت می افتد. آن را هم خیلی وقت است گوش نکرده ام. هیچ ربطی به دانوب نداشت ها... مثلا اگر قرار بود ربط داشته باشد, باید می رفتم سراغ چایکوفسکی, یا اپرای کارمن بیزه. ولی همینطوری ویار بود. رفتم توی فایل موتزارت و پیدایش نکردم... لعنت! خب اشکال ندارد, به جایش cotillon گوش کردم.


می خواهم سوئیچ کنم روی دوره ی رمانتیک. از فولدر موتزارت بیرون می آیم ولی قبل از اینکه از فولدر کلاسیک هم بیرون بیایم, بتهوون نظرم را جلب می کند. حیف همه خوابند وگرنه یک دل سیر سمفونی 7 ش را گوش می کردم و تا آخرین لحظه اش دیوانه می ماندم. ولی قید بالا و پایین سمفونی را می زنم و می روم ناخنکی به egmont می زنم. خدایا... چند وقت بود که اینها را گوش نکرده بودم؟! حالا دیگر حواسم به دور و برم نیست. مثل گرسنه ی قحطی زده ای هستم که رسیده پای یک سفره ی شاهانه. البته متاسفانه با همان تبصره ی "همه خوابند"... حالا شوبرت, impromptu سل ماژور, چقدر ظریف است این قطعه, چقدر ظریف است... خب بس است دیگر زیادی عاشق شدم! اگر شوبرت اینجوری اش را دارد,، اینجوری اش را هم دارد! یک شیطنت دوست داشتنی... دیگر سراغ کوارتت هایش نمی روم چون نمی شود آمد بیرون ازش. شوپن و برامس و بیزه را که همیشه گوششان می دهم رد می کنم، می روم سر وقت چایکوفسکی.autumn song همانی که ماه اکتبر ساخته، احتمالا به مناسبت منفی 100 سالگی ِ من. اورتور 1812 خیلی طولانی هست! شاید اگر ظهر بود گوشش می دادم، بعدش هم isle of dead راخمانینف را گوش می دادم، ولی الان وقتش نیست. دنبال یک حسن ختام می گردم... می روم سراغ یک حس کمرنگ مازوخیستی! آهنگی که ازش خاطرات تلخی دارم، ولی خودش را از ته قلبم دوست دارم. cafe club 1930 پیاتزولا. فلوت... گیتار... دوئت دوستانه و کاملا زمینی. یک حرف خیلی ساده، نه از جنس آسمانها! شاید یک رقص دو نفره ی شیرین، سرایش داستانی غمناک، و حلول امید تازه به تن زندگی. پیاتزولا را توی این قطعه، بی نهایت زیاد دوست دارم. مهم هم نیست چقدر خاطره ی بد بهش منگنه شده باشد...



یادم باشد باز هم از این گشت و گذارها توی کلکسیونم داشته باشم. یک وقت خوب، توی تعطیلی دو سه روزه. صبح تا شب. با مخلفات البته. یک فنجان فرانسه. یک پاکت سیگار با فندک کلیپر، ترجیحا شب باشد. تنها. صدا.

امضاء: خزنده ی آهنگین  

نظرات 1 + ارسال نظر
نیمه سیب سقراطی چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 20:54 http://1ta414.blog.ir/

دیروز دوستی ازم یه آهنگی میخواست ، منم از دیروز عمیقاً موندم تو آرشیوم و بعد مدتها دارم دوباره ازش لذت می برم ^_^

آرشیو آهنگ روز به روز که گوشش نمی دی چسبناک تر می شه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد