بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 343: جمعه هم دل دارد

- بیدار شو بابا!!! مگه نگفتی صبح می خوای بری مانیتور رو ببری تعمیر؟

-..ممم...؟؟؟

- دیشب کی خوابیدی؟

- ...ممم...!!!


یک ربع بعد، کوه 1000 کیلویی خستگی ام را به زور از لای لحاف و رختخواب می کشم بیرون و با چشم نیمه بسته می آیم بیرون. دست و صورتم را می شویم، املت پدر جان را نوش جان می کنم، چایی را می روم بالا و از خانه می زنم بیرون. مانیتور را قرار است برسانم دست یکی از همین تعمیر کننده های کامپیوتر کنار دانشگاه. خلاصه تحویلش می دهم و می آیم کنار در شمالی دانشگاه پارک می کنم ماشین را و می آیم داخل. بعد ده ثانیه دوباره بر می گردم بیرون بروم نسکافه ام را بخرم و حراست دانشگاه هم بهم شک می کند و وقتی دوباره برمی گردم داخل کارت نشانش می دهم... راهروی طبقه ی -1 به این شکل است:



ساکت، خلوت، تاریک، آرام! می آیم سمت آزمایشگاه، انگشتم را نگه می دارم جلوی همان دستگاه access control که هنوز اسمش دقیقش را هیچکداممان نمی دانیم و هر کی یک چیز بهش می گوید. انگشتانه، انگشتی، اثر انگشت... صدای "تق" در بلند می شود و توی هفت طبقه ساختمان می پیچد. در را باز می کنم، می روم داخل و در را می بندم.


یکی از همکاران اینجا شدیدا گرمایی است. برای همین چیلر را همیشه تا آخرین درجه روشن می گذارد. من آخر سر یک آنفولانزای حسابی می گیرم تا سرمای زمستان برسد. حالا آن یکی همکار ها که چند سال است اینجا هستند می گویند که زمستان هم بدبختی دارند با خاموش کردن بخاری. مثل اینکه ما قرار است اینجا یخ بزنیم... خلاصه. الان که ایشان تشریف ندارند دمای هوا کاملا متعادل است. ترجیحا فعلا چراغ آزمایشگاه را هم روشن نکرده ام. همه چیز آماده است برای یک روز کاری خوب دیگر!


چی شده؟ چرا اینطوری نگاه می کنی؟ مگر جمعه دل ندارد؟ مگر جمعه نمی شود کار کرد؟ خب من هم تعطیلی های خودم را دارم. پیش خانواده و دوست هم زیاد می مانم. ولی جمعه را برای کار هیچ وقت از دست نمی دهم. آخر جمعه ها ساعت هایش برای کار کردن کش می آید. یعنی همین الان که من در خدمت شما هستم، به اندازه ی پنج ساعت کارهایم را جلو بردم، آن هم از ساعت هشت و نیم تا 11. مخصوصا اینکه دیشب این جناب همکار (نه آن گرماییه! این یکی که مثل من شاکی هست از دست سرما) به من زنگ زد


- کجایی پسر جان؟ چرا گوشیت خاموشه؟

- شرمنده خونه ی دوستم بودم، شارژرو نبرده بودم با خودم خاموش شد.

- زنگ زدم بگم...


و خبر درست شدن یکی از کارها را به من داد، و گفت که برای شنبه که جلسه گذاشته اند باید آماده باشم. خب من هم لپ تاپ و تمام زندگی ام را می گذارم اینجا، برای همین هم بود که آمدم تا به کارهایم برسم. خلاصه که از جمعه استفاده کنید. اصلا روز تعطیلتان را اگر می توانید بگذارید دوشنبه. دوشنبه خیلی مزخرف است. آدم تا می خواهد کارش را شروع کند ساعت می شود 7 بعد از ظهر. عوضش جمعه کار کنید. باشد که رستگار شویم من جمله. می دانید... می گویند تمام ایده های دست اول، صبح می بارد به سر آدم ها. و هر کسی زودتر بیدار بشود، می تواند ایده ی بیشتری از دست این و آن بقاپد. من می گویم این جمله تحریف شده. اصلش این بوده:" همه ی ایده های دست اول، جمعه ها می بارد به سر آدم ها..."


امضاء: خزنده ی آدینه  

نظرات 4 + ارسال نظر
شیما شنبه 11 مهر 1394 ساعت 17:59

بیست ساعتشو میخوابیم. چار ساعتشم به زور بیداریم. بعد میان از شهرستان جمعمون میکنن از کف زمین.

چه جمعه ی خسته ای دارید... بدنم کرخت شد

لاست استریت شنبه 11 مهر 1394 ساعت 06:16 http://mehran.blogsky.com/

من فکر می کردم فقط مانیتور های من هی الکی خراب می شن به دلایل عجیب و غریب.
این مانیتورها ساخته شدن که فقط خراب شن با دلیل و بی دلیل.
صفحه نمایش گوشی هم همین طور.
اصلا من از هر چی مانیتورِ متنفرم.
پ.ن: نمی دونم اون قسمت how i meet your mother رو دیده بودی که بارنی عصبی می شد می زد مانیتور می شکوند. بعد یک جا که عصبی شد و مانیتوری در دسترش نبود، رفت یکی نوش رو خرید و اونو شکوند

نه ندیده م

مانیتور کلا پاشنه آشیل کامپیوتره انگار... من لپ تاپم هم بزنم به تخته خوب کار می کنه فقط صفحه ش ترکیده. همین روزاس اعصابم خورد بشه بزنم مانیتور آزمایشگاه رو بترکونم :دی

شیما جمعه 10 مهر 1394 ساعت 23:57

جمعه های ما رو ندیدی

جمعه های شما چجوریه

مگهان جمعه 10 مهر 1394 ساعت 21:21

بیخود کرده هرکی به شما گفته شیرازی !!! والاااا :دی
مرد انقدر کاری ؟!
چقدر دوس دارم وقتی عکس میبینم ...حس می کنم دوستم کی کجا بوده... جالب و هیجان انگیزه


+ دلم دونات می خواد:|

من یه شیرازی درون دارم راستش... فقط خوبی شیرازی درون اینه که همیشه خوابه. هیچ وقت بیدار نمی شه که تسلط پیدا کنه بهت

+ دونات بخور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد