بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز 347: کاش سواد داشتی!

خیلی وحشتناک است آدم ها بتوانند فکر هم را بخوانند. بله خیلی وحشتناک... اما کاش برای یک روز تو می توانستی فکرم را بخوانی. کاش می توانستی به ناگفته هایم لا به لای چرندیاتی که به زبان می آورم گوش بدهی. کاش حرفی را که صد سال دیگر هم نمی توانم بزنم می فهمیدی... اشتباه کردم که در تمام عمرم نگفتم و نگفتم. چون دیگر نمی توانم بگویم. کاش کلاس تقویت زبان فارسی داشتیم تا شرکت می کردم و حرف زدن یادم می آمد. کاش سکوت آدم و رد نگاهی که به نقطه ای دوخته شده، تفسیر می شد. کاش سواد خواندن فکرم را داشتی.

پ.ن. فیزیکدانان عزیز... منتظر نوبل شما هستیم! بلکه مرهمی باشد بر دل خسته مان
امضاء: خزنده ی لال  

نظرات 5 + ارسال نظر
نفس پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 01:58 http://nafas777.blogsky.com/

نوچ ...نمیشه بهتره
.
.
من اناری را می کنم دانه
به دل می گویم
خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود
می پرد در چشمم آب انار
اشک می ریزم

شیما چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 21:07

ها راستی گفتید کلاس تقویت زبان فارسی من دیروز کلاس شروع کارآفرینی ثبت نام کردم

چند وقت پیشم سر کلاس اندیشه اسلامی به همبن جمله اول شما فکر میکردم. حالا جدا از تفکرات شخصی و انواع و اقسام رازها و خاطرات به این فکر کردم که میشه متوجه شد که چه فرقایی هست بین ادراک ماها از اطرافمون. مثلا ممکنه واقعا دو نفر یه رنگو دو جور مختلف ببینن. صدای فلانی رو دو جور متفاوت بشنون. جدا این احتمالا هست. خیلی چیز باحالیه بنظر من!

آفرین فیزیکدان تلاشگر! خوب می ری جلو ها... همین فرمون رو نگه دار.

اگه می تونستیم فکر هم رو بخونیم، لابد گیر می دادیم به حس بعدی... مثلا می گفتیم: کاش می شد آینده مون رو ببینیم! انسان حریصه حرییییص!

شیما چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 20:53

دیروز سر کلاس درباره ورژن ۲۰۱۴ش صحبت کردیم. بنظرم نوبل پارسال جذاب تر بود! ینی منظورم اینه که کشف مهم تری بود نسبت به امسال! حالا ایشالا تا چند سال دیگه اگه کسی زودتر از ما دست بکار نشد نظریه اتحاد بزرگم من ثابت میکنم البته واقعا دوست داشتم نظریه همه چیز به من برسه!

عالی بود 2014... حداقل از این جهت که ما بیشتر فهمیدیمش :دی

خیز بردار واسه همون نظریه ی همه چیز. فقط حواست باشه فلج نشی

جی کوییک چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 14:38

خزنده!آدما دوس دارن حرف بشنون!حرفاتو بگو وقتی مطمئن شدی قادرى تا حد حرفت عمل کنی به حرفات!دخترا دلگرمی میخوان.پسر ها هم آرامش.شاید بشة یه جور نرمال بهش رسید..

گارسیا مارکز میگه "دوست دارم هزاران بار یادت بیاورم که دوست ت دارم،بی آنکه احمقانه بپندارم ک تو خود میدانی!!!"ربطی به حالت نداشت زیاد اما شاید یه محرک خوب باشه!

هر حرفی رو نمی شه زد... بعضی حرفا رو طرف باید بدونه ولی تو نمی تونی بگی! مشکل اینجا شروع می شه... بحث احساس علاقه و اینا نیست فقط، به طور کلی این ماجرا گاهی وقتا یقه ی آدمو می گیره

+ خدا رحمتش کنه...

میدیا چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 12:03

I'm a little worried about you

I'm a lot worried about you though

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد