بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز ۵۱۷: موتور شبانه

فلسفه اش را نمی دانم ولی چراغ خانه ها بعد از تاریکی، اکثرا و اغلب اوقات خاموش هستند. شاید بخاطر اینکه مردم بعد از تعطیلی کار، یکراست می روند پی خوش گذرانی شان، و این خوش گذرانی معمولا بیرون از خانه تعریف شده است، و برگشتنشان به خانه هم مصادف هست با خوابیدن. دلیلش هرچیزی که باشد، احتمالا چراغ خانه ی ما که بیشتر مواقع تا ۲ شب روشن هست خیلی توی چشم می زند. الان البته چراغ را خاموش کرده ام و ریسه و بالب های درخت کریسمس روشن هست، یک نور نیمه جان زرد مثل چراغ خواب که از پشت می زند و سایه ام را روی دیوار جلویی می سازد. خوشبختانه لپ تاپ جدید، نور کیبورد دارد. یادم می آید زمانهایی که نصفه شب پای لپ تاپ بودم و برای تایپ شماره ها، یا ویرگول و غیره باید کورمال کورمال دنبال جای دکمه های پرت می گشتم.



من اگرچه از سکوت و شب لذت می برم، اما ارادت خیلی خاصی به کار کردن شبانه ندارم. مساله این است که موتور کار من همیشه دیر روشن می شود. مثلا ۲ ساعت آخر کاری همیشه اندازه ی صبح تا ظهر کار می کنم. یا وقتی ماه بانو مشغول گشتن توی فضای مجازی و صحبت با خانواده اش هست، یا در حال خواندن آلمانی، من هم مثل یک بچه ی خوب می نشینم سر پروژه های شخصی ام، ولی آنقدر وسط کد ول می چرخم که ساعت ۱۱ شده باشد. آنوقت تازه گشایش اورکا رخ می دهد و انگشتانم به سرعت روی کیبورد لیز می خورد و جلو می رود.


کریسمس دو روز تعطیلی عمومی داریم، که موسسه لطف کرده یک روز سومی را هم اضافه کرده. امروز به قصد جایی نرفتیم و خواستیم یک کمی جلوی تلویزیون و سریال witcher ولو بشویم. نتیجه اش افسردگی درجه ۳ ساعت ده شب بود، بعلاوه ی اینکه ذخیره ی نانمان هم تمام شد. و برای فردا فقط ماکارونی داریم. نمی دانم قبلا تعریف کرده ام یا نه ولی اینجا سوپرمارکت ها را خیلی شدید تعطیل می کنند. یعنی اینطور که اگر قبل از تعطیلات خریدت را کردی، کردی. اگر نه باید چاقو و تیرکمان برداری بروی یک خرگوشی سنجابی چیزی شکار کنی تا مغازه ها باز بشود. در کل که فردا برویم بیرون هم به کله مان سرمای دسامبر بخورد، هم ریشه مان از توی تخت خواب بریده بشود. فردایش یک روز فرصت دارم بروم موسسه و با GPU server آفیس ور بروم و یاد بگیرم چطور ازش استفاده کنم، تا ۲-۳ روز بعد را از دست ندهم.

نظرات 1 + ارسال نظر
صدف سه‌شنبه 29 بهمن 1398 ساعت 04:37

کجای آلمان اید؟ بیام ببینیم همو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد