بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز ۵۲۰: پناهگاه

دیشب به ماه بانو گفتم که بدم نمی آید ناخنکی به کمیک نوشتن و کشیدن هم بزنم. نه از جنس کمیک های DC و Marvel، بلکه مثل  strange planet یا poorly drawn lines. به او می گفتم که می خواهم خزنده ها را بکشم. تاریخچه ی غنی حدودا ۶ ساله ای هم بر صفحه ی وبلاگ داریم. برگشته بودم به نوشته های قدیمی ام نگاه می کردم. مثلا به دستور العمل برخورد با یک شخص عصبانی به روش خزندگان، یا تاریخچه ی خزندگان هنرمند و اینکه علی رغم تصور مورخان، شوپن یک خزنده نبوده اگرچه مورد تحسین آنها بوده. به خاطرات تست های روانشناسی که برای خواهرم پر می کردم...




ماه بانو بی هوا گفت «باخ هم خیلی خوبه ها...» شاید اگر می دانست چطور یقه اش را می گیرم و ولش نمی کنم، حرفی از باخ نمی زد. اینطور شد که اسپاتیفای را باز کردم و شروع کردم پلی کردن انوانسیون و فوگ و ژیگ و ... بعد هم کفاف نداد رفتم سراغ ۴ فصل ویوالدی و بعدش هم autumn song چایکوفسکی... و در آن بین اعتراف هم کردم که نمی دانستم چایکوفسکی در واقع با مرزبندی جغرافیایی فعلی لهستانی بوده. بعد یک کمی اجرای دیوید راسل گوش کردیم و خلاص... و من آنقدر غرق در لذت بودم که قبل از خواب یادم رفت پنجره باز مانده.


این بخش از زندگی یک پناهگاه دست نخورده و همیشه مقدس برای ذهن آبگوشت من هست و خواهد ماند. از این بابت خوشحالم... خیلی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد