بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز ۵۴۴: اعترافات در باب خوابیدن

یک هفته ای می شود که ساعت خوابم یک ربع به یک ربع عقب می رود. توی شرایط دورکاری ساعت کاری ام با خودم هست ولی بخاطر جلسه های گاه و بیگاه ۱۰ صبح، دارم سعی می کنم برگردم به حالت انسان طبیعی. امروز صبح باید سری به آفیس میزدم برای پس دادن کتاب های زبان آلمانی، شبش پای کارها بودم و رویم را برگرداندم دیدم ساعت ۶ صبح هست. از آنجایی که هیچوقت آدم «۱ ساعت بخواب و بعد بیدار شو» نبوده ام، مخصوصا بعد از شب زنده داری، همان ۱ ساعت را به شکل سپری کردم و قبل از طلوع زدم بیرون. اینطور متروی خلوت گیرم می آمد و می توانستم قبل از ساعت پیک هم برگردم. به موسسه که رسیدم مه شب گذشته هنوز پابرجا بود. هر چند دقیقه یک بار یک نفر از زیر سردر ۱۰-۱۲ متری موسسه می گذشت و بعد از چند قدم در مه غیب میشد. دم در ساختمان هم می توانستم جرثقیل های در حال کار را ببینم، مثل پای استخوانی یک حشره ی غول پیکر از همانها که در stranger things و mist پیدایشان شد.





بای دیفالت هیچوقت آدم سحرخیزی نبوده ام. اگر از اطرافیانم بپرسید داستانها برای شما تعریف خواهند کرد از بیدار کردن من از خواب. البته فکر کنم مشکل ارثی هست. پسرعمه ام یک طوری با سحرخیزی مشکل دارد که «من» از دست او شاکی ام. ببینید وخامت اوضاع را. آن زمانها که دور هم جمع میشدیم، بود روزهایی که تا ۴ بیدار میماندیم و قرار بود ۷ بیدار بشویم برگردیم به شهر. زنگ آلارم گوشی عمویم یک چیزی بود توی مایه های وحشی ترین موزیک اسلیپنات... ضربدر ۱۰... به توان ۳. آنوقت با آن وضع این آلارم ۱۲ بار هر ۳ دقیقه یکبار ما را زهر ترک میکرد و منی که از هرگونه نشانه ی زندگی و انسانیت تهی شده بودم زامبی وار لگد میزدم به این و آن تا بلکه بیدار بشوند. این که میگویند دست بالای دست بسیار است، راست می گویند... بگذریم... این را می گفتم که آدم سحرخیزی نبوده ام، چون موتور کاری ام همیشه ۴ عصر به بعد به فول قدرت خودش میرسد. ولی سحرخیزی هم دنیای خودش را دارد. یکی از همکارهایم عادت خوابش را از زمان نوزادی اش حفظ کرده، ۸ شب میخوابد و ۴ صبح بیدار می شود. قبل از پاندمی وقتی جلسه ای چیزی داشتیم، همگی خمیازه کشان خودمان را میرساندیم به آفیس و میدیدیم او دارد فنجان سوم قهوه اش را آماده می کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد