بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

روز ۵۴۷: در جنگل های زودپارک

روز چهارشنبه آخرین جلسه ی سال ۲۰۲۰ بود. از گروه ما فقط من هستم که درخواستی برای مرخصی ندادم و سوپروایزر. با این حال دقیقه ی آخر توصیه کرد که حداقل این ۳ روز تعطیلی بیخیال لپ تاپ بشوم. توصیه اش حالت تهاجمی هم داشت:«این دور و برها نبینمت». حالا فکر میکنید من یک نِرد دیوانه ی کار هستم که به زور باید از پای نوشتن خواندن بلندم کنید؟ نه چندان. شاید کمی بیشتر از میانگین مشغول کار باشم ولی مشکل من این روزها بیشتر بازدهی است. پرش های چند دقیقه ای ذهن، گشت و گذار بیهوده توی اینترنت، و زل زدن به صفحه ی نیمه پر latex. این شرایط از دو سه ماه بعد از قرنطینه و خانه نشینی شروع شد، و هر ازچندگاهی به اوج خود میرسید. امسال حوصله ی ادای کریسمس در آوردن را نداشتیم. بابت خانه ی جدیدی که پیدا کرده ایم هم باید کمی مراقب جیبمان میبودیم برای همین هدیه را موکول کردیم به چند ماه بعد. یلدا را هم ماه بانو پیچانده بود... میگویم ماه بانو، چون خودم همیشه این مراسم را پیچانده ام، اما میدانم چقدر برای او مهم بود، برای همین فردایش رفتم انار و هندوانه و پوملو و باقی وسایل را خریدم و شبش با ۲۴ ساعت تاخیر روی تخت ولو شدیم و جلوی هری پاتر و سنگ جادو، تخمه شکاندیم و من با یادآوری کتاب های قطور ۹ سالگی که شبی یک دانه شان تمام می شدند نوستالژی بازی کردم. همان شب تصمیم گرفتم این پای لپ تاپ نشستن های ناکارآمد را کنار بگذارم و ۳ روز مثل انسان استراحت کنم. خلاصه که این روزها می نشینم در یوتیوب کلیپ های آهنگری و ساختن تیغه ی دمشقی میبینم و گرفتن طلای ۲۴ عیار از جواهرات و آبرنگ روی چوب و مجسمه سازی با قلم سه بعدی و خمیر مانسترکلی. فوتبال تماشا میکنیم، و فیلم میبینیم. دیشب قرار بود بی امان برف ببارد، ولی آسمان هم آن جربزه ی قبل را ندارد. فارغ از این، شال و کلاه کردیم و یکی دوساعتی توی پارک جنگلی پشت خانه چرخ زدیم. سردمان شد، من از کتاب جنگل سیبری گفتم و ماه بانو هم چندتایی عکس گرفت.


- من عاشق قفسه های مرتب و دسته بندی شده ی فروشگاه دم خانه مان هستم. دوست دارم مدتها بایستم و به انواع پنیر، ادویه، سوسیس، روغن و چیزهای دیگر خیره بشوم. یکبار که دلمان گرفته باشد و جیبمان بیش از حد کش آمده باشد، میروم جلوی هر قفسه و از هر چیزی یکدانه اش را برمیدارم. از هر مدلی سبزی، پنیر، گوشت، ادویه، روغن... و بعد یک غذای عجیب و غریب میپزم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد