بی واژه های قلم یک خزنده
بی واژه های قلم یک خزنده

بی واژه های قلم یک خزنده

https://t.me/limbolurker

تعارف 94: می جازیم

من سلیقه ی موسیقیایی ام را به تدریج کشف کردم. نیو ایج های ونجلیز و کیتارو، و بعدش کلاسیک شوپن و موتزارت و بعد باخ و برامس و بعد مالر و بتهوون. بعد این وسط ها از تری دیز گریس شروع شد تا آلتربریج و کم کم متالیکا و حتی گزارش شده لحظاتی سیستم آو ا داون. آخرین ژانری که در من ظهور ناگهانی پیدا کرد جاز بود. با پلنگ صورتی هنری مانچینی هم شروع شد. بعد دیدن فیلم Whiplash هم کلی علاقه ام بیشتر شد. حالا اگر بخواهم مورد علاقه هایم را نام ببرم، تویشان حتما اسمی از I've got you under my skin و Fly me to the moon فرانک سیناترا، Take five دیو بروبک و Yardbird Suit و All the things you are چارلی پارکر هم می برم. حتی مثلا The way you look tonight تونی بنت که فرندز باز ها خوب می شناسندش. البته اگر به جاز بودن باشد، Le singe bleu ونجلیز هم برای خودش یک دنیا جاز است.


شاید این هم از همان عقده ی زندگی در گلدن ایج معروف باشد، اینکه موسیقی تو را ببرد به ۶۰-۷۰ سال پیش، جایی که هرگز نبوده ای! زمانی که بیشتر از دوران زندگی خودت برایت نوستالژی به همراه دارد. جاز برای لحظاتی که تا خرخره پر تکنولوژی شده ای و دوست داری فقط ۱۰ دقیقه جز قهوه و سیگار و کلاه شاپو و سالن نیمه تاریک و  همهمه ی مبهم و سن اجرا، هیچ چیز دیگر در تخیلاتت نمایان نباشد، عالی ست.


پ.ن. زشت است دیگر با وجود Spotify و Pleer.com و بات های دانلود موسیقی تلگرام، من اینجا آهنگ آپلود کنم! تازه اگر زشت هم نبود، حوصله اش نبود.

تعارف 93: چگونه تز کارشناسی، ارشد یا دکتری بنویسیم؟

هنر انجام تحقیق (به عنوان مهارتی که یک محقق در هر زمینه ای دارد)  دو بخش اساسی دارد.


یک بخش مربوط به زمینه ی تحقیقاتی است. بالاخره شما برای اینکه روی موضوعی روی یک زمینه ی خاص مثل پلیمرها تحقیق کنید باید از آن موضوع چیزی بدانید! و بیشتر از آن، باید بدانید که نوآوری و ایده ی تحقیقاتی شما چه چیزی هست.شما باید علاوه بر داشتن علم، مهارت، و با بیانی خودمانی «آیکیو» در آن زمینه ی خاص، شیوه ی مطالعه ی مقالات مربوطه، طرح ابتدایی و نهایی مساله، پیشنهاد راه حل، تست اولیه، بهبود طرح و ... را بدانید. دستورالعمل های متنوع و بسیار زیادی در این باره طرح شده اند که شاید از بسیاری جهات متفاوت از هم باشند ولی در یک چیز مشترکند. آن هم اجرای یک «نظم» خاص است. به عنوان مثال در مقدمه ی کتاب طراحی مکانیزم رابرت نورتون، نمونه ای از این روند تحقیقاتی آورده شده است که می توان آن را در مسیر زیر خلاصه کرد:


Identification of need - Background research - Goal statement - Performance specifications - Ideation and Invention - Analysis - Selection of model - Detailed design - Prototyping and testing - Production


یک بخش دیگر اما در کل، مهارت پیشبردن مطالعات، ایده پردازی ها و فعالیت ها در یک چارچوب خاص و مشخص هست. این جمله خیلی معروف است که Keep track of your failures. یعنی تهیه ی مستندات از روند هایی هم که حتی منجر به شکست شده اند، می تواند کمک زیادی به شما بکند؛ چه برسد به تهیه ی یک جدول منظم از روند پیشرفت پروژه از ابتدا تا انتها. معمولا بیشترین سردرگمی ما در انجام پروژه های تحقیقاتی، به خصوص نوشتن تز های آکادمیک در این بخش اتفاق می افتد. فرض کنید که می خواهید در مورد موضوعی تز تان را بنویسید که چیزی بیشتر از چند صفحه ی خبری، یک کتاب عمومی و یک مقاله ی ساده از سال ۲۰۰۰ از آن نمی دانید. با در نظر گرفتن مراجع قدرتمند جستجوی مقاله و کتاب مانند Google scholar شما احتمالا به چیزی بیش از ۱۰۰ مقاله دسترسی دارید که از بعضی از آنها تنها ۱ جمله ی بدرد بخور باید بیرون بکشید و از بعضی از آنها به تمام کلماتشان، واو به واو نیازمندید. فکر می کنید می توانید بدون برنامه ریزی منسجم و نظم و ترتیب از پیش تعیین شده، در عرض یک سال بیش از ۱۰۰ مقاله را مطالعه کرده، آنها را خلاصه کرده، طرح اولیه ی تز را نوشته، ایده ها را آزمایش کرده و آن را تکمیل کنید؟! اگر می توانید حتما از شیوه ی کاری خود یک گزارش کاری تهیه کنید و منتشر کنید. قول می دهم میلیاردر خواهید شد! بالاخره به نظر می رسد راه میانبری برای دور زدن پروسه ی کشنده و طاقت فرسای «منظم بودن» وجود ندارد... یا حداقل وجود نداشته باشد.


اگر عبارتی مانند How to write academic thesis را در گوگل سرچ کنید با منابع متعددی برای برنامه ریزی پروسه ی تز نویسی مواجه خواهید شد. یکی از بهترین هایشان به نظر من، سایت سایپلور است. بخاطر اینکه تمرکز خوبی بر روی نرم افزار های مورد نیاز برای دسته بندی، mind organizing و نوشتن تز دارد. بد نیست اگر درگیر پروسه ی نوشتن یک تز یا مقاله ی آکادمیک هستید سری به این سایت بزنید.

تعارف 92: Amores Perros


You and your plans... You know what my grandmother used to say? If you want to make God laugh... tell him your plans


تعارف 91: Mad libs

madlibs یک بازی خارجکی هست که تا آنجایی که می دانم ما اینجا نداریم اش ولی خب آنها باحال اند و دارند اش.


این بازی که یک word game به حساب می آید نیاز به حداقل 2 تا بازیکن دارد. هر چه هم بازیکن های بیشتری داشته باشد، خنده اش بیشتر است صرفا. وگرنه خود بازی زیاد فرقی ندارد. یک نفر یک داستان می نویسد و کلمه هایی را جای خالی می گذارد، فعل، صفت، قید و امثالهم. بعد از بقیه می خواهد بدون اینکه داستان را بدانند، یکسری قید و صفت و اسم پیشنهاد بدهند و او هم این کلمه ها را می گذارد توی جای خالی و داستان را می خواند، و قاعدتا این داستان تصادفی باید خیلی مسخره و خیلی خنده دار باشد و بنابراین بقیه هم هر هر هر می خندند.


ایناهاش، این یک لینک آنلاین بازی کردنش برای اینکه بدانید ماجرا از چه قرار است،

این هم یک madlibs نامه ی عاشقانه که خزنده کلمه هایش را انتخاب کرده:


تعارف 90: تولدت مبارک لودویگ

- چطور است که مخترع تلویزیون، تلفن، موبایل، ماشین و ... را می شناسیم. ولی مخترع قرمه سبزی و پیتزا و فسنجان و  اینها را نمی شناسیم؟ مثلا چه کسی می داند مخترع شیرموز چه کسی بوده؟ اصلا یک لحظه به شیرموز دقت کنید. چرا یک نفر باید شیر را با یک میوه مخلوط کند؟ واقعا جسارت می خواهد. من از همینجا به مخترع شیرموز سلام و درود می فرستم بخاطر این اختراع ارزشمند... پس بعدا اگر به عنوان دسر کنار غذا، "ماهوکیدو" خوردید بدانید مخترعش من بوده ام. ماهوکیدو همان کدو ی خام و هویج رنده شده با پیاز نگینی و گردوی خرد شده در ماست به همراه نمک و روغن زیتون و رب زرشک و نعنا خشک هست. البته برندارید همین الان همه را با هم قاطی کنید بعد به من فحش بدهید ها. درصد ترکیب شدنشان بسیار حساس هستند و سری. اگر درست کردید و موفق بودید هم بعدش یک چایی نعنایی خرمایی چیزی بخورید خونتان نیافتد گردن من.


- دیشب گوگل به ما اعلام داشت که تولد 245 سالگی (یا 254) جناب بتهوون هست. ما هم لبخند ملیحی پشت مانیتور زدیم و رفتیم این و این را گوش کردیم (البته در کنار سمفونی 5 و 7 سونات مونلایت و اورتور اگمونت و باگاتل و اینها که قبلا تعارف زده شده)... بتهوون خزنده نبود اما در میان خزندگان از محبوبیت خاصی برخوردار بوده و هست. هپی برثدی تو یو لودویگ.